تاریخ سند: 4 آذر 1357
موضوع: جلسه فرهنگیان
متن سند:
از: 14ﻫ تاریخ:4 /9 /1357
به: 324 شماره: 6302 /14ﻫ
موضوع: جلسه فرهنگیان
از ساعت 0900 روز 29 /8 /57 فرهنگیان سمنان در تالار پهلوی اجتماع، رضا شریفی رئیس جامعه معلمان سمنان تعدادی اعلامیه خمینی را بین حاضرین توزیع و سپس مسعود اعوانی آموزگار دبستان رودکی متن تلگرام احمد بنیاحمد1 نماینده تبریز در مجلس شورای ملی را که به تیمسار ازهاری2 نخستوزیر مخابره شده، به شرح: تا کی میخواهید به این خونخواریها و آدمکشیها ادامه دهید و ... قرائت و اظهار داشت ما فرهنگیان سمنان از قطعنامه فرهنگیان تهران پیروی و به یک شرط به کلاس خواهیم رفت که حکومت و دولت نظامی از بین برود و بعد از نامبرده مصطفی قادری فرزند محمد دانشآموز اظهار داشت ما به معلمانی که تا به حال همکاری نکردهاند، احترام نمیگذاریم و اگر هم معلمین به کلاس بروند، ما دانشآموزان به کلاس نمیرویم. پس از اظهارات افراد فوق، شیخ حسن یوسفی واعظ پیرامون حکومت اسلامی اظهار داشت که ملت ایران برای برقراری حکومت اسلام قیام کرده و تا به نتیجه نهائی یعنی سرنگون کردن فاسدان و رهبران دروغین و رژیم و جایگزین نمودن حکومت جمهوری اسلامی به جای سلطنت، از پای نخواهد نشست و تا زمانی که خمینی دستور نداده، نباید به اعتصاب خاتمه داد و پس از سخنرانی وی ابراهیم نورائی رئیس دبیرستان علامه حائری، خطاب به حاضرین اظهار داشت از یکی از علماء مذهبی تهران دعوت نمودهام که به سمنان بیاید و در جلسه فرهنگیان صحبت کند؛ انشاءاله جلسه بعدی خواهد آمد. در پایان رضا شریفی اعلام نموده که ما فرهنگیان سمنان تا سرنگونی رژیم دست از اعتصاب بر نخواهیم داشت و جلسه آینده نیز موکول به روز شنبه 4 /9 /57 خواهد بود.
نظریه شنبه. رضا شریفی. ابراهیم نورائی. مسعود اعوانی از جمله محرکین اصلی اعتصابات فرهنگیان سمنان میباشند و جای تأسف است که ابراهیم نورائی که خودش کمونیست میباشد، دم از مذهب و دعوت علماء مذهبی میزند.
نظریه یکشنبه. خبر و نظریه شنبه صحت دارد. لایق
نظریه سهشنبه. نظریه یکشنبه مورد تائید است. توحید
نظریه 14ﻫ. نظریه سهشنبه مورد تائید است.
توضیحات سند:
1. احمد بنىاحمد، فرزند محمدتقى در سال 1308 ش در تبریز بدنیا آمد. تحصیلاتش را تا لیسانس حقوق از دانشگاه تهران ادامه داد و از سال 1335 وارد مشاغل دولتی شد. مشاغل وی در آموزش و پرورش عبارت بود از: مدیر عامل اردوهای کار آذربایجان شرقی، مدیر روزنامه عصر نوین، وکیل دادگستری، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگی رضا پهلوی، عضو دفتر امور فرهنگی و باستان شناسی شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی، عضو کتابخانه پهلوی و نماینده مجلس شورای ملی و ... در 1337 به معاونت حزب مردم رسید. او از لیبرالهاى حکومت و وفاداران رژیم پهلوى بود و در مجموعه کتابهاى تاریخ شاه شجرهنامه رضا پهلوى را تا نیاى هفتم مورد بررسى قرار داد. او کودتاى 28 مرداد را رستاخیز ملت نامیده بود و کتابى به عنوان «پنج روز رستاخیز ملت» منتشر کرد. در آخر تیرماه 1357 از حزب رستاخیز کنارهگیرى کرد و قیافه مخالف دولت را به خود گرفت. حزب «سوسیال دمکرات اتحاد براى آزادى» را در شهریور ماه 1357 تأسیس و نقش مخالف دولت شریف امامى را بازى کرد. بنى احمد در یک حرکت نمایشى پس از واقعه 17 شهریور دست به اعتصاب غذا زد و پس از چند روز آن را شکست. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در شبکه براندازى جمهورى اسلامى در آذربایجان غربى با سلطنتطلبها همکارى داشت.
وى که داراى مدرک لیسانس حقوق و نماینده دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی از تبریز بود. در سند بیوگرافىاش آمده است: «سوابقى از عضویت و فعالیت یاد شده در گروهها و دستجات افراطى و مخالف موجود نیست لیکن شایعاتى در مورد نامبرده وجود داشته مبنى بر این که وى داراى افکار و عقاید کمونیستى است ؛ مشارالیه پس از تشکیل حزب رستاخیز ایران، عضویت این حزب را پذیرفته و... وى در جناح پیشرو حزب رستاخیز ایران فعالیت دارد. نامبرده در سال 1354 به هنگام بحث درباره بودجه سال 1355 نطقى در مجلس شوراى ملى ایراد کرد که حاوى مطالبى علیه اوضاع کشور بوده که به همین علت در دادگاه حزبى محاکمه شد و بعد دادگاه نظر خود را درباره وى بدین شرح اعلام کرده است چون مشارالیه از بیانات خود ابراز ندامت کرده، لذا به نظر نمىرسد که در عنوان مطالب خود سوءنیت داشته باشد. یادشده به مدت 14 سال مشاور حقوقى واحد صنعتى غرب در تبریز بوده و عضویت هیأت امنا بنیاد فرهنگى رضا پهلوى و حمایت از جذامیان و مسلولین و اردوگاههاى کار آذربایجان را به عهده داشته است. وى مدیر روزنامه عصر نوین تبریز بوده که بعضا در آن مطالب انتقادى درج مىشده که به همین علت در سال 2527 [1347] دو بار توقیف و دو بار نیز به مدیر آن تذکر داده شده است. علاوه بر این وى با عدهاى از عناصر سابقهدار جمعیتى به نام «جمعیت دوستان» در تبریز همکارى داشته و روزنامه او ارگان نظریات انتقادى این عده بوده است.» در مورد چاپ مجدد هفته نامه عصر نوین بنىاحمد نامهاى به شاه نوشت و طى آن ضمن ابراز مراتب وفادارى و جاننثارى خواستار عفو و بخشش شده است. وی در سال 1354 طى سخنرانى در مجلس از اوضاع کشور انتقاد و متعاقب آن در سال 1357 در خصوص حمله گارد شاهنشاهى به منزل آیتاللّه شریعتمدارى دولت را استیضاح کرد. بنیاحمد از گردانندگان حزب جمهورىخواه نیروى سوم معرفى شده و در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى با نفوذ در بعضى روحانیون خود را مذهبى جلوه داد، اما درصدد تشکیل حکومت سوسیال دمکرات بود، وى از اقدامات و اعلامیههاى حضرت امام خمینى (ره) انتقاد کرده است.
گزارشهایى در خصوص سوءاستفاده وی از زمینهاى دولتى وزارت تعاون که توسط شرکت «ایدم» خریدارى شده و فروش زمین در تبریز به وزارت نیرو به قیمت گزاف برای ساواک در سالهای 56 و57 ارسال شده است که تأیید شدهاند. اسناد ساواک. پرونده انفرادى
2. ارتشبد غلامرضا ازهارى فرزند علی در سال 1296 ش، به دنیا آمد. پس از گذراندن دورههاى نظامى در ایران و آمریکا، در سال 1342 به درجه سپهبدى رسید. او منصبهاى مختلفى در ارتش شاهنشاهى داشت. در سال 1348 بازنشسته گردید، اما به دلیل اعتماد محمدرضا پهلوى به وى، از سال 1350 تا 1357 ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران به او سپرده شد. وى پس از سقوط دولت شریفامامى و اعلام حکومت نظامى در سراسر ایران به ریاست دولت برگزیده شد و از تاریخ 15 آبان تا 17 دى 1357 در این سمت باقى ماند. پس از سقوط کابینه نظامىاش، به بهانه بیمارى از ایران متوارى و به آمریکا رفت. از جمله حوادث دوران کوتاه دولت نظامى او، ابتکار مردم در بالا رفتن بر بامها و فریاد اللّهاکبر بود. او این حضور را انکار مىکرد و شعارهاى شبانه مردم را پخش نوار مىنامید. مردم نیز بر بالاى بامها در جواب او این شعار را فریاد مىزدند: «ازهارى بیچاره، ژنرال چهار ستاره، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره، مشت به هوا نداره» ازهاری در سال 1380 در خارج از کشور درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 4 صفحه 220

