تاریخ سند: 21 شهریور 1346
موضوع: برگزاری مراسم در سازمان جوانان حزب ایران نوین
متن سند:
از: 20ﻫ 5 تاریخ:21 /6 /1346
به: 323 شماره: 20089 /20ﻫ 5
موضوع: برگزاری مراسم در سازمان جوانان حزب ایران نوین
بعد از ظهر روز یک شنبه 26 /6 /46 مراسمی به افتخار دانشجویان ایرانی مقیم آلمان با شرکت 30 نفر از دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا و عده زیادی از اعضاء سازمان جوانان حزب ایران نوین و مسئولین حزب ایران نوین در محل سازمان جوانان حزب ایران نوین برگزار گردیده بود. ساعت 17:30 آقای عطاءاله خسروانی دبیرکل حزب ایران نوین به جلسه وارد و پس از نواخته شدن سرود شاهنشاهی و سرود حزبی آقای دکتر محمدحسن رهنوردی ضمن ذکر خیرمقدم دانشجویان را معرفی و شاخه گلی به سینه هر یک زد بعد خانم صدیقه موسوی همدانی1 عضو هیئت اجراییه حزب ایران نوین مطالبی در مورد تشویق دانشجویان ایرانی مقیم خارج به بازگشت به وطن اظهار نموده و آنگاه آقای عطاءاله خسروانی در مورد وضع دانشجویان ایرانی مقیم خارج مطالبی ایراد کرده و اظهار داشت اغلب دانشجویان ما که برای تحصیل به خارج میروند تحت تاثیر تبلیغات سوء بیگانگان و دشمنان وطن قرار گرفته و به صورت خائنی درمیآیند که دیگر حاضر به بازگشت به وطن نیستند و به عناوین مختلف شروع به خرابکاری برعلیه کشور میکنند. اینها اغلب کسانی هستند که از این کشور رانده شده و منفور ملت ما میباشند آیا هزینه کلان این تبلیغات را چه کسی میپردازد موقعی که ناصر2 که خود ملت مصر را تا سرحد نابودی و انحلال پیش برده میرود به آلمان و پولی را که در مصر باید برای ملت مصر خرج شود در آنجا صرف تبلیغات علیه ما میکند چه منظوری جز سوءاستفاده برعلیه ما دارد؟ چند سال قبل در فرانسه بودم شنیدم در محلی چند تن از دانشجویان ایرانی که به قول خودشان چپی هستند جمع میشوند جلسه تشکیل میدهند روزی خواستم در جلسه آنها شرکت کنم به من گفتند صلاح نیست شما در این جلسه شرکت کنید چون اینها میانه خوبی با اوضاع و احوال فعلی ایران ندارند و ممکن است ایجاد نارحتی بکنند. ما اینگونه افراد را که به این زودی تحت تاثیر تبلیغات سوء قرار میگیرند و حاضرند به مملکت خود خیانت کنند اصلاً به این کشور راه نمیدهیم همان به که در همان جا باقی بمانند و هیچ وقت هوس بازگشت به ایران را نکنند. ما اهل شور و جنجال و تبلیغات پوچ نیستیم و البته باید تذکر بدهیم که از انتقاد هم عصبانی و ناراحت نخواهیم شد چون به این امر معتقدیم که تا انتقاد وجود نداشته باشد اصلاح غیرممکن است و برای همین منظور هم امروز در خلال این مراسم چند دقیقه هم اختصاص به بحث و انتقاد آزاد دادهایم تا دانشجویان عزیز حاضر در این مراسم هرگونه نظر و هرگونه گله و شکایتی دارند بدون واهمه ابرازکنند سپس آقای دکتر رهنوردی شروع بحث و انتقاد آزاد را اعلام کرد و آنگاه آقای نظر فارغالتحصیل رشته کشاورزی از آلمان انتقادات خود را در سه قسمت به شرح زیر بیان کرد.
1- سازمان امور اداری و استخدامی کشور سدی شده در راه استخدام ما و ما به هر کجا که مراجعه میکنیم میگویند محل خالی استخدام وجود دارد ولی سازمان استخدامی اجازه نمیدهد.
2- بعضی از مسئولین ادارات درب اتاقشان به روی همه بسته است ارباب رجوع بعد از سه ساعت انتظار هم پذیرفته نمیشود در حالیکه اعلیحضرت آریامهر در نیاوران میروند بین توده مردم و خصوصاً با آنها صحبت میکنند که یک نمونه آن را من با چشم خودم دیدم زنی را که مشغول شستن رخت بود بازویش را گرفته و بلند کردند و درباره وضع زندگی او از او سوال کردند. آیا در چنین وضعی شایسته است که این آقایان چنین رفتاری با ارباب رجوع داشته باشند.
3- سیستم امتحانات استخدامی صحیح نبوده و به هیچ وجه ارتباط به رشته مربوطه ندارد.
سپس آقای عطاءاله خسروانی دبیرکل در جواب نامبرده بیاناتی ایراد کرده و قول رسیدگی به همه آنها را دادند. سپس آقای دکتر ولیان سرپرست سازمان اصلاحات ارضی اجازه صحبت خواستند و تقریباً کلیه انتقادات آقای نظر را بیمورد دانستند و از آن موارد دفاع کردند. آقای دکتر رهنوردی در تایید اظهارات آقای نظر اظهار داشتند که منظور ایشان صرفاً مورد شخصی بود نه عمومی و سپس سرکار خانم دکتر پارسا سخنانی اظهار داشتند. ابتدا ایشان کلیه انتقادات آقای نظر را به جا و وارد تشخیص دادند و بعد شروع به انتقاد از دانشجویان ایرانی مقیم خارج کردند و اظهار داشت دانشجویان ایرانی در خارج هیچ وقت مطالعه نکردهاند که رشتهای را برای ادامه تحصیل انتخاب
میکنند برای مملکت مفید باشد. به عنوان مثال دانشجوی ایرانی در دانشگاه سوربن چرا باید ادبیات فارسی تحصیل کند در حالیکه دانشکده ادبیات ما به مراتب بهتر از آنهاست. دوم اینکه اغلب دانشجویان مقیم خارج ماهها و بلکه سالها میگذرد و اطلاع از اوضاع و احوال کشور خود ندارند و بعضی از آنها اصلاً افتخار میکنند که سالها میگذرد و من روزنامه فارسی مطالعه نکردهام خود من که چند سال قبل در آمریکا بودم و با دانشجویان ایرانی در آنجا تماس میگرفتم همه با شوق و اشتیاق هرچه تمامتر مشتاق بازگشت به ایران بودند ولی موارد بالا در بعضی از آنها به چشم میخورد. سپس آقای دکتر رسولی فارغالتحصیل در انگلستان که بنا به اظهار خودشان مدت 16 سال در انگلستان اقامت داشتهاند بیاناتی اظهار داشتند.
ایشان ابتدا اظهارات آقای نظر را رد کردند و سازمان امور اداری و استخدامی و آن امتحانات را لازم شمردند ولی در جواب سرکار خانم پارسا اظهار داشتند که سخنان شما را من به هیچ وجه قبول ندارم اولاً درمورد رشته تحصیلی سرکار خانم دانشجویان واقعاً آزاد میباشد که هر رشتهای را که میخواهد انتخاب کند و در این مورد که دانشجوی ایرانی در سوربن ادبیات تحصیل میکند این ادبیات مربوط به ادبیات فعلی ما نیست بلکه بیشتر مربوط میشود به خط میخی و خط پهلوی و فارسی دری که متاسفانه هیچ یک در دانشگاه تهران تدریس نمیشود. این که فرمودید دانشجویان مدتها اطلاع از اوضاع وطن خود ندارند میپرسم این تقصیر کیست مسلماً از دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتی مملکت که اطلاعات در اختیار آنها نمیگذارند. اینکه آقای خسروانی فرمودند دانشجویان ایرانی تحت تاثیر تبلیغات سوء بیگانگان تبدیل به یک خائن میشوند دلیلش خیلی ساده است. این دانشجوی نوعی جوان است و خیلی زود تحت تاثیر قرار میگیرد اگر حرفی را یکبار با او زدی ممکن است فراموش کند ولی وقتی بارهای سوم و چهارم هم تکرار شد مسلماً دیگر فراموش نخواهد کرد. پس وظیفه دستگاه تبلیغات هست که در مقابل اینگونه تبلیغات مخالف آن را انجام دهد تا بتواند آن تبلیغات را خنثی کند. دیگر اینکه مسئولین سازمانهای مختلف مملکتی در خارج سعی نکردهاند در توده دانشجویان رخنه کنند و دل آنها را به دست بیاورند یک دانشجوی ایرانی در خارج از پدر و کلیه فامیل و بستگان دور است مشکل مادی برایش پیش میآید میخواهد درد دل کند ولی کسی را ندارد. رفتار مسئولین سفارتخانه با آنها خوب نیست اظهار داشتند که روزنامه ایرانی مطالعه نمیکند ولی روزنامه ایرانی کجاست که او مطالعه کند ما فقط در لندن موفق شدهایم که یک سازمان دانشجویان ایرانی تشکیل دهیم که در حال حاضر 1800 عضو دارد بیش از 2500 نفر در جلسات آن شرکت میکنند ما موفق شدهایم کلیه مطبوعات ایرانی را تهیه و در دسترس اعضاء خود قرار دهیم ولی در انگلیس بیش از 8000 دانشجوی ایرانی وجود دارد و این سازمان باید خیلی بیشتر توسعه پیدا کند اما متاسفانه در سایر کشورهای اروپایی چنین سازمانی وجود ندارد و از این لحاظ است که نشریات ایرانی به دست هیچ یک از آنها نمیرسد پس از اتمام سخنان ایشان آقای دکتر رهنوردی اظهار تشکر کردند و گفتند که آقای دکتر رسولی قول دادهاند با ما همکاری کنند و سپس برنامه هنری توسط گروه موسیقی سازمان جوانان انجام شد و در ساعت 20:15 مراسم خاتمه یافت.
نظریه رهبر عملیات: تشکیل این جلسه و بحث و انتقاد مورد تایید است و به نظر میرسد که این قبیل جلسات در بهبود وضع دانشجویان موثر باشد. ج
1+ 2 تکثیر شود به تاریخ 9 /7 /46
آقای [ناخوانا] مفاد گزارش فوق از طرف بخش 321 در بولتن درج گردد علیهذا بهرهبرداری لازم شود- 5 /7 /46
در پرونده عطاءاله خسروانی خ - س بایگانی شود.
151
توضیحات سند:
1. صدیقه بیگم موسوی همدانی، فرزند ابوالقاسم در سال 1307 ﻫ ش در کرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا لیسانس فیزیک از دانشکده علوم دانشگاه تهران و لیسانس آموزش از دانشکده ادبیات دانشسرایعالى ادامه داد. وى 1330 دبیر دبیرستان شاهدخت کرمانشاه، 1335 رئیس دارالترجمه اداره مشاغل و کاریابى وزارت کار، 1336 دبیر دبیرستانهاى قزوین، 1337 دبیر دبیرستان رضاشاه تهران، 1342 رئیس هنرستان فرح پهلوى، 1347 مدیرکل شهردارى تهران، 1348 معاون آموزش و پرورش گیلان، 1349 معاون پیشکارى شمس پهلوى، 1350 راهنماى تعلیماتى وزارت آموزش و پرورش، 1350 تحصیل در دانشگاه پدافند ملى، یکسال و نیم معاون بنیاد نیکوکارى شمس پهلوى، مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه مهر کودک، راهنماى تعلیماتى آموزش و پرورش ناحیه 9 تهران و مدیرکل دفتر آموزش کودکستانى و دبستانى بود. وی سابقه همکارى با رادیو ایران را نیز داشت. در مصاحبهاى در خرداد 1351 در ارتباط با فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود گفت: «حدود یکسال و نیم از آبان 1330 تا فروردین 1331 عضو آزمایشى سازمان جوانان حزب منحله توده بودم و بعد از آن تا 28 مرداد 32 عضو رسمى سازمان مزبور شدم. بعد از 28 مرداد 32، در سال 38 یا 39 عضو انجمن ایران و آمریکا به مدت 2 یا 3 سال شده که به علت عدم فعالیت عضویت قطع شد. در سال 40 به عضویت انجمن بانوان فرهنگى درآمد که تا سال 42 فعالیت داشت در سال 40 عضو انجمن زنان دانشگاهى به رهبری فرخرو پارسا وابسته به جمعیت بینالمللى زنان دانشگاهى درآمده که در آن مسئولیت عضو هیأت مدیره، مسئول رابطه عمومى و انتشاراتى این انجمن بوده ... در فاصله سال 39 تا 42 سرپرست کانون نشاط دختران وابسته به دبیرستان رضاشاه ... از سال 42 بعنوان عضو موسس در حزب ایران نوین بوده و مدت 9 سال عضو شوراى مرکزى این حزب، 3 سال رئیس هیئت اجرایى شوراى زنان حزب و بعد از آن عضو هیئت اجرایى شوراى زنان حزب ایران نوین، 2 سال عضو هیئت اجرایى مرکزى حزب، 3 سال در سازمان جوانان و در سال 51 عضو شوراى مرکزى عضو هیئت اجراى قسمت زنان و عضو کمیته آموزشى حزب [بودهام]
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
2. جمال عبدالناصر، رهبر پیشین مصر در 15 ژانویه 1918م/ 25 دی 1296 ﻫ ش در اسکندریه مصر به دنیا آمد. او در قاهره از آکادمی علوم نظامی فارغالتحصیل شد و از 1942 که افسر ارتش مصر بود، با همکاری افسران همدورهای خود قصد سرنگونی حکومت ملک فاروق را داشت. وی معتقد بود که این اصلاحات در زمان حیات این رژیم قابل انجام نیست. او در جنگ 1948 اعراب علیه اسرائیل شرکت داشت و پس از شکست اعراب در جنگ، جنبش افسران آزاد را پیریزی کرد و ژنرال محمد نجیب به عنوان رهبر این جنبش برگزیده شد. جنگ 1948 اعراب و اسرائیل سبب بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت ملک فاروق شد و این امر پایههای حکومت فاروق در مصر را به شدت متزلزل ساخت. در ژوئیه 1952 جنبش افسران آزاد در یک کودتا به حکومت فاروق خاتمه داد. رهبری این کودتا به عهدهی ژنرال محمد نجیب و دستیار وی جمال عبدالناصر بود. فاروق به ناچار در 26 ژوئیه 1952 از مقام خود استعفا کرد و رهبران کودتا احمد فؤاد ـ پسر خردسال فاروق ـ را به عنوان فاروق دوم به سلطنت رساندند، اما در 18 ژوئن 1953 در مصر اعلام جمهوری شد و فاروق و خانوادهاش تبعید شدند. اولین رئیس جمهور مصر ژنرال محمد نجیب بود که در سال 1954 توسط سرهنگ جمال عبدالناصر برکنار شد. ناصر که معتقد به انترناسیونالیسم عربی و اتحاد میان آن کشورها بود، تا زمان مرگش یعنی تقریباً 16 سال رئیس جمهور مصر باقی ماند. وی سیاست جدایی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصاً شوروی سابق را در پیش گرفت و اقدام به خرید اسلحه از این کشور کرد. شوروی سابق نیز وی را در تأمین اسلحه و سایر نیازها و همچنین ساختن سد عظیم آسوان بر رود نیل که غربیها از احداث آن خودداری کرده بودند، کمک نمود و این همکاری تا زمان به قدرت رسیدن سادات ادامه داشت. ناصر در ژوئیه 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد و یک سازمان مصری را برای ادارهی آن تأسیس کرد. به دنبال این عمل، دولت اسرائیل همراه با قوای انگلیس و فرانسه در اکتبر 1956 به خاک مصر در شبه جزیرهی سینا حمله بردند تا خلیج عقبه را روی کشتیهای اسرائیلی باز کنند. این جنگ سرانجام با تهدید شوروی سابق به دخالت نظامی در مارس 1957 پایان پذیرفت، اما در این سال جمال عبدالناصر تمام داراییهای دولتهای غربی در مصر را ملی اعلام کرد و کانال سوئز نیز در آوریل همان سال بازگشایی شد. در 1958 سه کشور مصر، سوریه و یمن تحت عنوان جمهوری متحدهی عرب با یکدیگر متحد شدند و در یک همهپرسی جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری آن برگزیده شد. این اتحاد دیری نپایید و بر اثر بروز اختلافاتی در 1961 از هم گسیخت و سه کشور از یکدیگر جدا شدند. جمال عبدالناصر در 1967 ـ 1962 دهها هزار تن از نیروهایش را برای کمک به جمهوریخواهان یمن به آن سرزمین اعزام داشت و این امر باعث بروز اختلافاتی با عربستان سعودی شد. ناصر در سومین جنگ اعراب و اسرائیل یعنی نبرد ژوئن 1967 که با حملهی غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی به فرودگاههای قاهره و دمشق آغاز شد، صحرای سینا، تمام طول شرقی کانال سوئز و تعداد زیادی از هواپیماهای خود را از دست داد. جمال عبدالناصر سرانجام در 28 سپتامبر 1970م/ 6 مهر ماه 1349 در سن 52 سالگی بر اثر سکتهی قلبی درگذشت. بعضی از مفسران سیاسی مرگ ناصر را ناشی از یک توطئه میدانند؛ توطئهای که قصد داشت سادات معاون ناصر را که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود، به قدرت برساند. از خطاهای ناصر، تکیه بر پانعربیسم (که خود یک انحراف بود) و دیگری دستگیری و اعدام بسیاری از رهبران اخوانالمسلمین بود که باعث تضعیف اسلام در مصر شد.
منبع:
کتاب
عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 252



