صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات عباس شاهنده

تاریخ سند: 15 شهریور 1345


موضوع: اظهارات عباس شاهنده


متن سند:

از:300/ الف تاریخ:15 /6 /1345
به: 321 شماره: 550 /300 الف
موضوع: اظهارات عباس شاهنده

عباس شاهنده1 از قول دکتر الموتی2 نماینده مجلس شورای ملی می‌گفت تا اندازه‌ای موج مخالفتی که از طرف دولتها علیه دکتر اقبال شروع شده بود تخفیف یافته ولی این مخالفت ادامه دارد و قسمت عمده آن از طرف دوستان خیلی نزدیک هویدا صورت می‌گیرد. شاهنده همچنین از قول الموتی اظهار می‌داشت که بطور مسلم شاهنشاه پس از بازگشت دست به تغییرات عمده‌ای خواهد زد و این کار ضروری است و هر دولتی در این تغییرات روی کار بیاید مسلماً دولت انتخاباتی خواهد بود. شاهنده سپس اظهار داشت چند خبری که در جراید بر علیه خسروانی مبنی بر داشتن و ساختن خانه جدید در تهران و شمال منتشر گردیده سخت مورد ناراحتی او گردیده و در این هفته‌ای که گذشت ملاقات‌هایی بطور انفرادی بین خسروانی و چند تن از مدیران جراید از جمله خود من وسیله فروتن انجام گرفته و در این ملاقات خسروانی کوشش می‌کند که بار دیگر نظر مدیران مطبوعات را به خود جلب کند و من تصور می‌کنم همین عمل او به علت وضع خرابش می‌باشد و پس از بازگشت شاهنشاه یک رشته تغییرات اساسی نیز در حزب ایران نوین صورت خواهد گرفت.
اصل در پرونده ش- الف-60 عباس شاهنده
روی پرونده عطاءاله خسروانی وزیر کار خ - س بایگانی شود- 24 /6 /45
151
رئیس بخش 322- کامیار

توضیحات سند:

1. عباس شاهنده، فرزند احمد (صفاء‌السلطان) در سال 1292 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان خاقانى و متوسطه را در دبیرستان شرف در تهران گذراند و پس از آن به دانشسرا رفت و بعد از اتمام دوره‌ی مربوطه و گرفتن دیپلم به عنوان آموزگار در خدمت وزارت معارف قرار گرفت و به تدریس در دبیرستان‌هاى تهران مشغول شد. پس از استخدام در دولت با سازماندهى اولین جوخه‌ها و گروه‌هاى پیشاهنگى شروع به خودنمایى کرد. خدمات او در این عرصه آنقدر مورد توجه قرار گرفت که وزیر معارف وقت نامبرده را به عنوان اولین رئیس پیشاهنگى تهران منصوب کرد. شاهنده در سال‌هاى اولیه پس از شهریور 1320 ظاهرا جانب مردم را گرفت و خود را طرفدار آزادى و حقوق انسانى جا زد و براى بهره‌بردارى از این وضعیت جدید به فعالیت مطبوعاتى رو کرد و روزنامه‌ی فرمان را با حمایت سرویس‌هاى اطلاعاتى انگلیس انتشار داد. اولین شماره‌ی فرمان در روز 15 خرداد 1322 روانه‌ی پیشخوان روزنامه‌فروشى‌ها شد.
با تشکیل حزب توده و نفوذ روزافزون این حزب و گسترش آن در شهرها و مناطق کارگرى، عباس شاهنده جانب حزب توده را گرفت و روزنامه‌ی فرمان را کاملاً در اختیار جریان کمونیستى ایران گذاشت، ولیکن این حمایت از حزب توده مدت زیادى طول نکشید و زمانى که قوام‌السلطنه بر مسند وزارت تکیه زد، دست از پشتیبانى حزب توده برداشت و این تغییر خط مشى را در 24 دى ماه 1324 علنى کرد و به صف حامیان قوام و محمدرضا پهلوى پیوست.
زمانى که حزب دموکرات تشکیل شد، عباس شاهنده سردستگى اراذل و اوباش هوادار قوام را بر عهده داشت و گروهى را به‌نام گارد احترام و تشریفات حزب دموکرات به وجود آورد. پس از جدایى شاهنده از حزب توده، قوام‌السلطنه او را مورد عنایت و توجه قرار داد و در اسفند 1324 طى فرمانى ویژه وى را از وزارت فرهنگ به نخست‌وزیرى منتقل و مامور سازماندهى اتحادیه‌ی سندیکاهاى کارگرى ایران کرد و او با بهره‌گیرى از این مقام در آذرماه 1325 نام روزنامه‌ی فرمان را به فرمان کارگران تغییر داد.
پس از ختم غائله آذربایجان و کردستان، شاهنده از نخست‌وزیرى به تشکیلات شهردارى تهران انتقال یافت و در سال 1326 به سمت مدیر کل خواربار شهر تهران منصوب شد. شاهنده پس از برکنارى از مقام مدیریت خواربار شهر تهران به مقام مدیریت کل بازرسى شهردارى رسید و در زمان نخست‌وزیرى حاجعلى رزم‌آرا با حفظ سمت به مقام معاونت شهردارى تهران نیز دست یافت. وى مدعى بود که در جریان کودتاى 28 مرداد 1332 جزو اولین کسانى بوده است که به همراه سرهنگ پهلوان، مهدى میراشرافى و احمد فرامرزى و گروهى از اراذل و اوباش نظیر شعبان بى‌مخ و هفت کچلان به فرستنده‌ی رادیو تهران حمله کرده و پس از تصرف آن سقوط حکومت دکتر مصدق را اعلام داشته است.
او در اکثر سفرهاى خارجى محمدرضا پهلوى و همسرش ثریا و مسافرت‌هاى حسین علاء و منوچهر اقبال به عنوان عضو ثابت و اکثرا به عنوان رئیس هیأت مطبوعاتى به همراه آنان بود. یکى از مهم‌ترین سفرهاى شاهنده، سفر به کشور عراق در آبان 1334 به منظور شرکت در کنفرانس بغداد بود. این کنفرانس منتج به امضاى پیمان بغداد میان کشورهاى ایران، عراق، ترکیه، پاکستان و انگلستان شد. سمت شاهنده در این کنفرانس ریاست هیأت مطبوعاتى همراه حسین علاء، نخست‌وزیر وقت بود. او پیمان بغداد را متمم کودتاى 28 مرداد 1332 معرفى کرد.
وى همچنین در شهریور 1335 سفرى به اسرائیل داشت و در سفرنامه‌ی خود اهمیت اسرائیل براى توازن روابط سیاسى ایران و اعراب را برشمرده است.
در سال 1342 وقتى محمدرضا پهلوى در جریان مراسم سلام نوروزى از طولانى بودن صف روزنامه‌نگاران گله کرد، جهانگیر تفضلى، مدیر روزنامه‌ی ایران ما و وزیر مشاور و سرپرست انتشارات دولت تصمیم به کاستن از تعداد روزنامه‌ها و مطبوعات گرفت و امتیاز 71 نشریه و روزنامه را لغو کرد که روزنامه‌ی فرمان نیز یکى از آنها بود. امّا شاهنده در شمار روزنامه‌نگاران معمولى نبود که به آسانى تسلیم شود و تلاش براى راه‌اندازى مجدد روزنامه‌ی فرمان را رها نکرد تا اینکه سرانجام موفق شد دوباره امتیاز لغوشده‌اش را پس بگیرد و در تاریخ 29 تیر 1344 مجددا روزنامه‌ی فرمان را انتشار داد و از آنجا که روزنامه‌ی او تنها روزنامه‌اى بود که پس از لغو دوباره امتیاز گرفت، مى‌توان به نفوذ شاهنده در هرم حاکمیت محمدرضا‌شاهى پى برد.
در طول مدتى که روزنامه‌ی فرمان تعطیل بود، عباس شاهنده موافقت مقامات مسئول را براى نامزدى در انتخابات دوره‌ی بیست و یکم مجلس شوراى ملى کسب کرد. در این انتخابات که در تاریخ 26 شهریور 1342 برگزار شد، شاهنده به عنوان نماینده‌ی شهرستان بیجار انتخاب گردید، امّا به دلایلى نامشخص اعتبارنامه او در صحن عمومى مجلس تصویب نشد و او این بار هم نتوانست بر کرسى نمایندگى مجلس تکیه بزند.
شاهنده در مراسم تاجگذارى و نیز در جشن‌هاى 2500 ساله تمام توان و قدرت خود را در خدمت دربار گذاشت و به همین سبب در اسفند ماه 1350 به خاطر خدماتش در جریان برگزارى این جشن‌ها نشان «جشن شاهنشاهى» را دریافت کرد.
همچنین او عضویت شاخه مطبوعاتى حزب ایران نوین را نیز دارا بود و در آذرماه سال 1351 به عنوان نایب رئیس انجمن‌هاى شهر استان مرکزى برگزیده شد.
عباس شاهنده هنگام اوج‌گیرى انقلاب اسلامى فعال شد و کوشید با فریبکارى و نیرنگ یکبار دیگر خود را در عرصه‌ی مطبوعات ایران جاى دهد و در اواخر سال 1357 مجددا فرمان را منتشر کرد و با فریب مردم انتقادات خود را متوجه هویدا نمود. با پیروزى انقلاب اسلامی، شاهنده کوشید از عملکرد ضدکمونیستى خود سود جوید و به این طریق خود را به حاکمیت و رهبران جمهوری اسلامی نزدیک سازد.
ساواک در سند بیوگرافى وى آورده است: « مشارالیه فردى زیرک، موقع‌شناس، پشتکاردار، فعال و پول‌پرست، رشوه‌گیر، کلاش، بند و بست چى مى‌باشد و نفوذ وى در اشخاص خوب است، وى استعداد زیادى در متشکل کردن دسته‌هاى کارگرى و تشکیلات حزبى دارد.»
شاهنده فردى ابن‌الوقت و تابع منافع شخصى خود بود و در همین راستا در تشکل‌هاى مختلفى عضویت داشت. وى عضو «جمعیت یاران» دکتر منوچهر اقبال، عضو پروژه‌ی مشترک «بدامن» که گروهى از نویسندگان و روزنامه‌نگاران و روشنفکران و دهها نشست و روزنامه را در خدمت منافع انگلیسى در ایران تعقیب مى‌کرد، بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌ انفرادى)
2. مصطفى الموتى‌نیا، فرزند حسین در سال 1306 ﻫ ش، در تهران متولد شد، کار مطبوعاتى را در 15 سالگى شروع کرد و بعدها از دانشگاه تهران، دکتراى اقتصاد گرفت. وى در سال‌هاى 1331 و 1332 در روزنامه‌ی «داد» مقالات تندى علیه دولت دکتر مصدق مى‌نوشت که به همین علت چندین بار دستگیر و روزنامه‌ی مذکور نیز توقیف شد. او در همین زمان با عوامل کودتا (سپهبد زاهدى و اردشیر زاهدى) آشنا شد و در تظاهرات خیابانى علیه مصدق فعالیت داشت و پس از کودتاى آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 در دولت زاهدى، سمت معاونت نخست‌وزیرى را به دست آورد. در این زمان مجلات شهربانى و ژاندارمرى را راه‌اندازى کرد و در رادیو به ارائه‌ی تحلیل‌هاى سیاسى بعد از کودتاى 28 مرداد پرداخت که باعث شهرت و تحکیم موقعیتش شد. دکتر الموتى در سال 1333 روزنامه‌ی «صبح امروز» را به مدیریت همسرش عفت عمید نوری منتشر کرد. در سال 1338 به عضویت هیأت مدیره‌ی شرکت معاملات خارجى منصوب شد و پس از آن به عنوان معاون نخست‌وزیر (دکتر اقبال) در امور بازرسى به کارش ادامه داد. با آغاز فعالیت گروه «مترقى» و تأسیس حزب ایران نوین، به عنوان رئیس فراکسیون این حزب در مجلس شوراى ملى به فعالیت پرداخت و یکى از اعضاى فعال و مؤثر کمیسیون جشن‌هاى 25 سال سلطنت پهلوى بود. الموتى با اعمال قدرت و سازش با سازمان برنامه به یکى از ثروتمندان بزرگ (میلیونر) تبدیل شد و در سال 1340 به دعوت رژیم صهیونیستى به همراه همسرش به تل‌آویو سفر کرد. وی همچنین عضو و دبیر جمعیت یاران متحد (عناصر رده اول دربار و نزدیکان محمد رضا پهلوى)، عضو جبهه یاران متحد، عضو جمعیت جهانى فراماسونرى (عضو لژ ژاندارک)، رهبر فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین، عضو حزب ملیون، عضو حزب رستاخیز، رئیس باشگاه روتارى مرکز، نویسنده و مدیر مسئول روزنامه‌ی «داد» و از عوامل باند گسترده و مُتنفذ عَلَم بود که با اوجگیرى انقلاب اسلامى به کشور انگلستان متوارى و پناهنده شد. الموتی در سال 1358 در خارج از کشور روزنامه‌ی «اخبار روز»، در سال 1360 کتاب «تاریخ معاصر ایران» و کتاب «ایران در عصر پهلوى (شانزده جلد) و در سال 1370 کتاب «بازیگران سیاسى از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامى» را منتشر کرد که در آثار فوق سعى در تبرئه کردن سیاستمداران دوران رژیم پهلوى را داشته است.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌ انفرادى)

منبع:

کتاب عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 163

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.