تاریخ سند: 18 مهر 1347
حضور محترم حضرت مستطاب حجتالاسلام آیتالله آقای آقا بزرگ تهرانی دامت شوکته
متن سند:
بسمه تعالی
تاریخ: ۱۸ مهرماه ۱۳۴۷13470718
حضور محترم حضرت مستطاب حجتالاسلام آیتالله آقای آقا بزرگ تهرانی دامت شوکته
به عرض میرساند امید است وجود شریف حضرت مستطاب عالی در تحت توجهات حضرت ولی عصر(ع) و خرم باشد. حال اینجانب هم که به لطف حضرتعالی خوب است و کسالتی ندارم.
باری قریب به دو سال پیش ملاقاتی با آقای سید موسی الموسوی اصفهانی * به دست داد و ایشان مطلبی عنوان فرمودند که برای بنده استماع آن هم ناگوار و هم تازگی داشت و آن فقدان آیتالله زاده آقای دکتر محمد رضا در سال ۱۹۵۴ یا ۵۵ بوده است و گویا ایشان را از بیروت به تهران آوردهاند. بنده از شنیدن این خبر به خصوص تصور این که در دستگاه فرمانداری نظامی آن زمان که ریاست آن با اینجانب بود چنین اتفاقی افتاده باشد بسیار متأسف و متأثر و ناراحت شدم و ایشان را کاملاً مطلع نمودم که اولاً حد اختیارات قانونی فرمانداری نظامی تهران عبارت بود از شهر تهران تا۶ کیلومتر اطراف آن و ابداً به شهرستانها دخالت نداشت چه برسد به خارج از کشور ثانیاً امور افسران منحصر با ستاد ارتش و رکن دوم بود و بقراری که میشنوم آقای محمد رضا درجه افسری داشتهاند و سوم اینکه در آن زمان هنوز سازمان امنیت تشکیل نیافته بود که به همه کشور رسیدگی کند. چهارم آن که زندان فرمانداری نظامی در لشگر ۲ زرهی و زندان شهربانی بود و چنان که میگوئید آقای محمدرضا در قزل قلعه بوده و آنجا در آن موقع زندان ارتش و رکن ۲ بوده است. بنابراین چگونه موضوع را به فرمانداری نظامی و اینجانب ارتباط دادهاند برای بنده بسیار ناگوار و بغرنج و تاسف آور است و بند از آقای دکتر موسی موسوی خواهش کردم جریان را به عرض حضرت مستطاب عالی و آقازاده دیگر آقای منزوی که در بیروت هستند برساند که رفع سوء تفاهم بشود.
در گرفتاری اخیر در بیروت هم بلافاصله پسرخاله خود را به سراغ آقای منزوی در دانشگاه فرستادم که ایشان از طریق دانشجویان برای جلوگیری از استرداد اقدام نمایند حال اگر موضوعی را که نسبت میدهند خدای نکرده صحت داشت چگونه بنده میتوانستم از آقای منزوی استمداد بطلبم. متأسفانه در ملاقات چند روز قبل با آقای آقا سعید علی معلوم شد که رفع سوء تفاهم نشده و تصورات هنوز به جای خود باقی است و این مطلب بر تاسف و ناراحتیهای دیگر من میافزاید. امیدوارم به خواست خداوند متعالی روزی که دیر نباشد برسد و این دستگاه جبار و ستمگر فعلی برچیده شود و آن وقت بنده اولین کسی خواهم بود که برای روشن کردن حقایق و پیدا کردن چگونگی این قضیه که بغرنج و لاینحل مانده است پیش قدم خواهم شد. پیش از این اوقات گرانبهای حضرتعالی را نمیگیرم و سلامتی وجود شریف را از خداوند باریتعالی خواستارم
ارادتمند سپهبد بختیار
فراموش کردم بنویسم در این موقع که حکومت تهران برای بنده پرونده جعلی درست میکند و برای استرداد به بیروت میفرستاد اگر خدای نکرده چنین چیزی حقیقت داشت آن را میفرستاد که توجه و جلب افکار عموی را هم کرده باشد.
توضیحات سند:
* دکتر موسی آیتالله زاده اصفهانی فرزند حسن متولد سال ۱۳۰۹ در نجف اشرف و نوه دختری مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی (مرجع تقلید وقت) میباشد. وی در سال ۱۳۲۵ به عنوان طلبهای ساده به ایران مراجعت و در اصفهان سکنی گزید. پس از مدتی وی به اتفاق عموی خود به تهران عزیمت و به احترام پدر بزرگش مورد تجلیل فراوان مردم قرار گرفت به طوری که هدایا و پول زیادی در شهرهای مختلف جهت وی جمع آوری شد. وی با ادامه تحصیل موفق به اخذ لیسانس در رشته حقوق شده و دوره دکترا را در اروپا گذرانده و پس از آن به ایران بازگشت. وی چون جوان عیاش و بیبندوباری بود پس از مدتی آنچه را داشت صرف عیاشی نمود و اغلب با لباس روحانیت در مجالس عیش و نوش شرکت مینمود و چون مورد لطف و توجه حسین علاء قرار گرفت به دربار شاهنشاهی راه یافت. وی ضمن عضویت در حزب ملیون مدتی با سمت استادیار در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و در سال ۱۳۳۹ در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم لنجان اصفهان انتخاب گردید. وی در دوره بیست و یکم مجلس موفقیتی حاضل ننمود و به تدریج با مخالفین دولت هم صدا شده و پس از اینکه مبالغی وجه از بانکها و افراد مختلف به صورت دستی و صدور چک بیمحل دریافت نمود و قادر به پرداخت آن نبود در خرداد سال ۱۳۴۳ به عراق و از آنجا به مصر متواری گردید و در قاهره ضمن اعلام موجودیت نهضت ایران آزاد علیه رژیم شاه اقدام به فعالیت نمود. نامبرده در سفری که به فرانسه نمود در مورخ ۲۵/۶/۴۳ به درخواست دادستان عمومی تهران و به اتهام صدور چک بیمحل توسط پلیس فرانسه دستگیر و مدت ۵ ماه در زندان فرانسه بود. پس از آزادی به عراق رفته و ملاقاتهایی با مخالفین شاه از جمله تیمور بختیار انجام داد. تلاش او برای ارتباط با امام خمینی و جلب حمایت ایشان بینتیجه بود مشارالیه همواره مورد اعتماد مقامات عراقی بوده و در سال ۱۳۴۵ پس از اخذ شناسنامه عراقی و قبول تابعیت آن کشور، به عنوان استاد دانشگاه بصره مشغول به کار شد، وی پس از ورود به عراق پیوسته تحت تعقیب شدید ساواک بود به گونهای که طی سالها ۲۸ الی ۵۳ ساواک مصمم به ترور وی میگردد ولی موفق نمیشود. دکتر موسی پس از انقلاب اسلامی عازم ایران شد. سابقه و عملکرد سوء وی در گذشته موجب کنارهگیری عناصر انقلاب از او شد. لذا مجدداً عازم عراق گشته و سفرهایی به برخی کشورهای اروپایی و آمریکا نمود. فعالیت علیه انقلاب اسلامی را با انتشار برخی جزوات و کتب شروع نمود. اصفهانی در اواخر دهه ۶۰ عازم آمریکا شده و پیوسته در صدد مطرح کردن خود به عنوان رهبر شیعیان شمال آمریکا میباشد. (اسناد ساواک، پروندههای انفرادی)
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، بختیار در لبنان صفحه 208

