تاریخ سند: 30 آذر 1345
منظور: آقای اعلامیههایی در مورد اعمال و سوءاستفادههای آقای به ساواک تهران تسلیم که از آن طریق نیز به این اداره کل ارسال گردیده است
متن سند:
از: 323 تاریخ:30 /9 /1345
گزارش
محترماً به استحضار میرساند:
منظور: آقای اعلامیههایی در مورد اعمال و سوءاستفادههای آقای به ساواک تهران تسلیم که از آن طریق نیز به این اداره کل ارسال گردیده است. یکی از اطلاعیهها (که با راهنما نمایان است) حاکی بود که آقای عطاءاله خسروانی در روزنامه افکار ایران مربوط به سالهای 1322 و 1323 که در آن موقع به مدیریت دکتر خسروانی و پرویزی و عطاءاله خسروانی منتشر میگردید مطالب اهانتآمیزی نسبت به دوران حکومت ناجی عظیمالشان ایران اعلیحضرت فقید رضا شاه1 کبیر درج نموده است. مراتب به عرض مدیریت کل رسید پی نوشت فرمودند: (بخش 323- با تماس با مجلس روزنامه افکار ایران بررسی و فتوکپی تهیه شود).
اقدامات انجامشده:
1- در اجرای اوامر صادره به کتابخانه مجلس شورای ملی مراجعه و روزنامه مورد نظر در سالهای 22 و 23 مورد بررسی قرار گرفت و از مطالبی که جنبه اهانتآمیز داشت فتوکپی تهیه و خلاصه مطالب مندرجه در سرمقالهها و مقالات داخلی به پیوست گزارش تقدیم میگردد. (با راهنما نمایان است).
2- چون ولیاله شفیعی پس از دریافت حقالسکوت و تحبیبی که از طرف وزیر کار نسبت به وی به عمل آمده از همکاری و دادن اطلاعات بیشتر خودداری نموده، به رئیس بخش و رهبر عملیات امور کارگری ساواک تهران آموزش داده شد که به این شخص تفهیم نمایند چنانچه از ادامه همکاری و دادن اطلاعات بیشتر خودداری نماید این امر حاکی از خدشه در صمیمیت و همکاری او بوده ممکن است با مدارکی که از وی در دست است به ضرر وی منتهی شود.
مراتب جهت استحضار عالی گزارش میگردد. ش ؟؟؟ - 1 /10 /45
ضمن مذاکره....................................... مقرر فرمودند:
1ـ مدارک ضمیمه 2ـ بخش 324 تا ...........................نماینده 3ـ ........................4 /10 /45
توضیحات سند:
1. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلیخان سوادکوهی، مشهور به داداشبیک، در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت رسمی قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطهخواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان میجنگید. پس از واقعهی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دستههای قزاق بود که تحت فرماندهی عینالدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت. در مدتی که در قزاقخانه خدمت میکرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینهچینی دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت. دربارهی چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت. هنوز چند ماهی از عمر کابینهی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینهی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینههای قوام السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینهای را که روی کار میآمد، ساقط میکرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد،. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت میگرفت.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علیاکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداریاش از هیچ جنایتی فروگذاری نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروبخواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگیهای شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواستههای استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دورهای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام زدایی، غرب گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و ... به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند. در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانوادهاش ایران را به سوی جزیرهی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازهاش در همان سال به قاهره انتقال یافت. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فداییان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188
منبع:
کتاب
عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 203

