تاریخ سند: 2 اسفند 1356
صورت اسامی وعاظ ممنوع الوعظ در ماههای محرم و صفر 1391
متن سند:
شماره: 5086 /316 تاریخ: 2 /12 /2536[1356]
صورت اسامی وعاظ ممنوع الوعظ در ماههای محرم و صفر 1391
(کنی) . ساکن تهران
2. شیخ غلامحسین جعفری همدانی1. ساکن تهران
3. سیدمحمود علائی طالقانی . ساکن تهران
4. شیخ علی اصغر مروارید2. ساکن تهران
5. عبدالمجید معادیخواه3. ساکن تهران
6. شیخ یحیی نصیری نوری4. ساکن تهران
7. شیخ عباس کبیری . ساکن تهران
8 . سیدعبدالرضا حجازی . ساکن تهران
9 . شیخ عباسعلی اسلامی سبزواری5. ساکن تهران
10 . شیخ قاسم اسلامی6. ساکن تهران
11. سیدمحمود سدهی7. ساکن تهران
12. عبدالرسول حجازی8 . ساکن تهران
13. سیدمرتضی صالحی9 . ساکن تهران
14. صدرالدین حائری10 . ساکن شیراز
15. سیدمهدی دستغیب11. ساکن شیراز
16. میرزا محمد دستغیب. ساکن شیراز
17. نعمتالله تقاء . ساکن مشهد
18 . حبیبالله آشوری . ساکن مشهد
19 . شیخ علی آقا تهرانی . ساکن مشهد
20 . سیدعلی خامنهای . ساکن مشهد
21. شیخ محمدرضا محامی . ساکن مشهد
22. شیخ یحیی انصاری شیرازی12. ساکن قم
23. شیخ علیاصغر فرقانی . ساکن قم
24. غلامرضا صلواتی13. ساکن قم
25. شیخ قدرتالله علیخانی14(صفائی) . ساکن قم . قزوین
26. سیداحمد کلانتر15. ساکن سراوان
27. سیداحمد سادات خراسانی16. ساکن ایرانشهر . رفسنجان
28 . شیخ علی سهرابی17. ساکن خمین
29 . شیخ عباس پورمحمدی ماهونکی18. ساکن رفسنجان
30 . شیخ عباس ایزدی19. ساکن نجف آباد
31. سیدجعفر یعقوبی انجدانی . ساکن اراک
32. شیخ ابراهیم معدنی . ساکن ایرانشهر . مشهد
اصل در پرونده 660113 است. در پرونده میرزا محمد دستغیب بایگانی شود. اوانی
توضیحات سند:
1. آیتالله غلامحسین جعفرى همدانى، فرزند محمدتقى در سال 1281ش در یکى از روستاهاى همدان به دنیا آمد. در 1297 براى تحصیل علوم دینى به همدان رفت و از آنجا در 1302 براى ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد. سه سال بعد به نجف رفت و به مدت 23 سال در حوزه علمیه نجف مشغول تحصیل بود و از درس آیات عظام میرزاابوالحسن مشکینى، سید ابوالحسن اصفهانى، ضیاءالدین عراقى، شیخ محمدحسین کمپانى اصفهانى و سید محمدحسین نائینى بهرهمند شد. در 1328 به ایران بازگشت و در تهران اقامت گزید و در یکى از شبستانهاى مسجد جامع تهران به اقامه جماعت و تبلیغ و نشر احکام دینى همت گماشت. وى از سال 1343 مبارزه با رژیم پهلوی را آغاز کرد و بارها در سخنرانیهای خود، علیه رژیم پهلوى سخن گفت و یا مبارزان را براى ایراد سخنرانىهاى سیاسى به آن مسجد دعوت کرد. ایشان چندین مرتبه دستگیر و مدتى در زندانهاى رژیم شاه بود. اسناد مبارزات ایشان در جلد چهل و یکم کتاب یاران امام به چاپ رسیده است. آیتالله جعفرى همدانى در آبان 1374 دار فانى را وداع گفت.
2. حجتالاسلام شیخ علىاصغر مروارید، فرزند علىاکبر در سال 1306ش در مشهد به دنیا آمد. مقدمات دروس حوزوى را در زادگاه خویش گذراند و ادامه آن را در حوزه علمیه قم پى گرفت و به درجه اجتهاد رسید. وی از جمله افرادى بود که در منابر خویش بر علیه رژیم ستمشاهى سخن مىگفت و از سال 1337 سخنرانیهاى وى مورد حساسیت ساواک قرار داشت. در سال 1342 یکى از سخنرانان هیئت اصفهانىها، یکى از هیئتهاى تشکیل دهنده مؤتلفه، بود و بارها به اتهام حمایت از امام خمینى (ره) مورد تعقیب و بازداشت قرار گرفت. ساواک در تاریخ 17 /2 /43 درباره او چنین مىنویسد: «نامبرده از جمله وعاظى است که تعصب خاصى در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف، مخصوصاً آیتالله خمینى دارد...»
آقاى مروارید پس از دستگیرىهای مکرر در سال هاى 42، 43، 45 در سال 47 در مسجد مهدى (عج) تهران ویلا به امامت جماعت پرداخت و یکى از سخنرانان ثابت هیئت انصارالحسین(ع) بود. مشارالیه در سال 49 به 18 ماه اقامت اجبارى در ایرانشهر محکوم گردید، ولى در دادگاه تجدید نظر برائت یافت. وى در همین سال دستگیر شد و سه ماه در بازداشت به سر برد. آقاى شیخ علىاصغر مروارید در خرداد 1351 به مدت سه سال تبعید شد که این مدت در دى ماه 1354 پایان یافت. وى پس از بازگشت از تبعید، به فعالیت خود ادامه داد و یکى از فعالین دوران انقلاب اسلامى بود و پس از پیروزى انقلاب نیز مسئولیت کمیته خیابان زنجان تهران را به عهده گرفت. وی در مردادماه سال 1396ش از دنیا رفت.
3. حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، فرزند حسین در سال 1326ش در قم به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و از محضر اساتید حوزهی علمیه قم بهره برد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره) در سال 1341ش، به صف مبارزان و یاران امام پیوست که این فعالیت تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357ش ادامه یافت و در طی آن، چند بار دستگیر، زندانی و یا تبعید شد که آخرین نوبت آن، دستگیری در سال 1357ش، و محکومیت به اقامت اجباری سه ساله در سیرجان بود.
ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دادگاههای انقلاب اسلامی و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی فعالیت داشت و در اولین دورهی مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان نمایندهی مردم تهران به مجلس رفت و مدتی نیز وزیر ارشاد بود.
وی پس از راهاندازی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، به عنوان مدیرعامل آن به فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی مشغول گردید.
برخی از آثار ایشان به این شرح است: آفتاب نهجالبلاغه در 10 جلد . ترجمه نهجالبلاغه . ابوذر غفارى . تاریخ اسلام.
4. آیتالله یحیى نصیری نورى مشهور به علامه نوری، فرزند شیخ اسماعیل در سال 1311 ش در شهرستان نور استان مازندران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در در زادگاهش طی نمود. سپس برای تکمیل تحصیلات دینی به تهران رفت. اساتیدی همچون: آیتالله شعرانی، آیتالله آقا عماد نجفی گیلانی، آیتالله حاج سیدعباس طباطبایی، آیتالله حاج میرزا باقر آشتیانی، آیتالله العظمی سیدابوالحسن قزوینی و آیتالله العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی بهره برد و در خلال تحصیل علوم حوزوی، دورهی لیسانس دانشکدهی الهیات و نیز دورهی دکترای این دانشکده را نیز طی کرد و سپس به تدریس در آن دانشکده دعوت شد. در جریان واقعهی هفده شهریور سال 1357ش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. در آستانهی ورود امام به کشور، جزء مستقبلین امام خمینی در فرودگاه مهرآباد بود.
علامه نوری که به خاطر تألیفات زیادش به یکی از نویسندگان اسلامی پرکار بدل شده بود، در تاریخ 28 /10 /1386 رحلت نمود و پیکرش پس از تشییع در تهران به زادگاهش منتقل و در آن شهر به خاک سپرده شد. برخی از تألیفات او عبارتاند از: 1. حکومت اسلامی و تحلیلی از نهضت حاضر (با ترجمهی انگلیسی آن چاپ شده است) 2. حقوق زن در اسلام و جهان 3. تحقیقی کوتاه درباره شیعه 4. شیعه، امامت 5. مهدویت 6. پژوهشی در مکتب شیخیه 7. اسلام دین برتر 8 . مارکسیسم و کمونیسم از دیدگاه علم و اسلام 9 . آیین یهودیت و مسیحیت 10 . فلسفه ثوره الحسین
5. حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی، فرزند حسین در سال 1275 ش در سبزوار متولد شد. وی پس از آموختن مقدمات و ادبیات رهسپار مشهد مقدس گردید و سطوح را در محاضر آیات بزرگ مرحوم حاج میرزا مهدی اصفهانی ، آقازاده میرزا مهدی کفایی، مرحوم آیتاللهالعظمی حسین قمی و مرحوم آیتالله میرزا مرتضی آشتیانی فرا گرفت. سپس جهت تکمیل اندوختههای علمی خود به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و دیگران بهرهمند شد. پس از چند سفر علمی به کشورهای مختلف به تهران آمد و از راه منبر و تأسیس 160 باب مدرسه اسلامی در سراسر ایران و ساختن کتابخانه و مسجد و ... خدمات بسیاری به اسلام و مسلمین کرد. وی سفرهایی نیز به کشورهای اسلامی نمود و در هند به مدرسۀالواعظین رفت که برنامههای آموزشی آن مدرسه روی او تأثیر گذاشت و در ایران مدرسۀ جامعۀ تعلیمات اسلامی را تشکیل داد. وی با سخنرانی درباره کشف حجاب رضاخانی با آن مبارزه کرد و ضمن دفاع از حجاب اسلامی به خاطر مبارزات خستگیناپذیرش چندین بار به زندان افتاد. حجتالاسلام شیخ عباسعلی اسلامی در 20 فروردین 1364 دارفانی را وداع گفت.
ر.ک: حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساوک، مرکز بررسی اسناد تاریخی
6. شهید آیتالله شیخ قاسم اسلامى، فرزند حسن در سال 1303ش، در تهران متولد شد. پس از خواندن مقدمات به قم عزیمت کرد و سطوح عالى را نزد استادان و مدرسین آن حوزه از جمله آیتالله سیدمحمدتقی خوانسارى و سیدعلی یثربی کاشانی فراگرفت و به درجه اجتهاد نائل شد. وى مبارزه و سخنرانى را با شروع کشف حجاب در سالهاى 1314 تا 1315 آغاز کرد و در سال 1329، به علت سخنرانى علیه شاه و رزمآرا در مسجد، دستگیر و بعداً با ناخنهاى کشیده آزاد گردید. در سال 1332 به خاطر سخنرانىهایى که علیه شاه مىکرد، به قلعه فلکالافلاک در خرمآباد تبعید شد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره) با آن همراه شد و به سبب آن در اواخر سال 1343 بازداشت شد و یک بار هم در سال 1348 دستگیر و به تربت حیدریه تبعید شد. وی سالها به وعظ و تبلیغ اشتغال داشت و آثار فراوانی دارد. وی چند جلد کتاب در رد اندیشههاى دکتر على شریعتى منتشر کرد. برخى از آثار او عبارتند از: 1. تشیع یا مکتب نهایى انسانها (2 جلد) 2. پدر و مادر ما معذوریم.
آیتالله اسلامى در 5 مرداد ماه 1359 در منزل مسکونى خود به دست گروهک تروریستى فرقان به شهادت رسید.
7. سیدمحمود سدهی فرزند سیدمحمدجواد در سال 1313 ش در خانوادهای روحانی در تهران متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی در مدارس حاج ابوالفتح و معیّر در تهران، در سال 1327ش راهی قم شد و در حوزه علمیه قم تحصیلات دینی خود در مدارس فیضیه و حجتیه را پیگرفت و در سال 1340ش، پس از رحلت آیتالله بروجردی(ره) به تهران بازگشت.
او که همچون پدرش در سنگر وعظ و خطابه قرار داشت، در سال 1336ش، از طرفداران فدائیان اسلام معرفی شد و در منزل آیتالله کاشانی(ره) نیز به منبر میرفت. سخنرانیهای تند و انقلابی او علیه حکومت شاهنشاهی، در این زمان، موجب دستگیری وی در هفدهم فروردین ماه سال 1338ش گردید که با توصیه آیتالله بهبهانی و پیگیریهای پدرش در غروب روز دستگیری آزاد شد. این آزادی چندان دوام نداشت و دستگیری او در بیست و دوم فروردین تکرار گردید، که حدود 12 روز به طول انجامید و پس از خلع لباس آزاد شد. او که پدرش را یکی از سخنرانان کاخ گلستان معرفی کرده بود، با پیگیریهایی که صورت داد، به زودی موفق به پوشیدنِ مجدد لباس و استفاده از منبر شد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره)، او نیز یکی از وعاظی بود که در حمایت از این نهضت به سخنرانیهای انقلابی میپرداخت، تا جایی که در سال 1342، از افراد جبهه ملی معرفی و به ساواک احضار شد. پس از این مقطع و دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) که نهضت اسلامی نیز رو به افول گذاشت، سیدمحمد سدهی نیز، به سمت و سوی تجارت کشیده شد و با دایر نمودن فرشفروشی، برای دریافت گذرنامه، عکس با کروات گرفت و به کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا مسافرت کرد.
او که در دانشکده حقوق تهران نیز تحصیل کرده بود، پس از ارتباط با سیدعبدالرضا حجازی و دیگران، با وجود حفظ ظاهر و استفاده از منبر در شهرها و نقاط مختلف، به جلسات عیاشی کشیده شد و از مسیر انقلاب اسلامی نیز منحرف گردید.
همین رفتار بود که او را که دارای اعتیاد نیز شده بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همکاری با کودتاگران نوژه کشاند. پرونده انفرادی . گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، انتشارات اسلامیه، 1353 ﻫ ش، ج 2، ص 373.
8. سیدعبدالرسول حجازى دهاقانى، فرزند سیدمحمدطاهر در سال 1321ش در شهرضاى اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در شهر خود طى نمود. پس از آن به فراگیرى علوم اسلامى روى آورد. مدت سه سال در اصفهان و پس از آن در هفده سالگى وارد حوزه علمیه قم شد. پس از مدتى تحصیل، در زمره وعاظ قرار گرفت و در بسیارى از مساجد و هیئات تهران و برخى شهرستانها به سخنرانى پرداخت. وى به علت ایراد سخنان انتقادآمیز چندین بار مورد تذکر ساواک قرار گرفته و ممنوعالمنبر نیز گردید. حجازى دو بار نیز دستگیر و مجموعاً مدت شش ماه بازداشت گردید.
9 . حجتالاسلام سیدمرتضی صالحی خوانساری، فرزند سیدجمال در سال 1318ش در خوانسار متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان روستای هرستانه خوانسار طی کرد و پس از گرفتن گواهینامه ششم ابتدایی جهت فراگیری علوم اسلامی راهی خوانسار شد. حوزه علمیه قم و مدرسه حاج ابوالفتح تهران از دیگر مراکزی است که وی در آنها به تحصیل اشتغال داشت. حجتالاسلام صالحی خوانساری فعالیتهای سیاسی خود را با آغاز نهضت امام خمینی(ره) شروع و در قیام پانزده خرداد دستگیر و زندانی شد. وی در بسیاری از مساجد هیئتهای مذهبی تهران نظیر مکتب النبی و خامس آل عبا به وعظ و تبلیغ پرداخت. ساواک در سال 1349 وی را ممنوعالمنبر کرد و در آستانه انقلاب اسلامی دستگیر و نزدیک به بیست روز در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری بازداشت بود. وی پس از انقلاب در دوره پنجم انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم خوانسار و گلپایگان انتخاب شد.حجتالاسلام خوانساری در اسفند 1397 درگذشت.
10. آیتالله صدرالدین حایرى شیرازی، فرزند عبدالحسین در سال 1309ش در شیراز متولد گردید. دوره مقدمات و سطح را در شیراز گذراند و سپس با عزیمت به نجف اشرف، از محضر آیات عظام و مراجع بزرگ آن زمان، بهره گرفت. در جریان 15 خرداد 1342 فعال و پس از آن نیز در ارتباط نزدیک با روحانیون انقلابى از جمله مرحوم آیتاللّه ربانى شیرازى بود و یک بار هم به همراه ایشان بازداشت و روانه زندان شد که با اوج گیرى نهضت اسلامى در سال 1356 از زندان آزاد گردید. وى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده امام خمینى در اخذ وجوهات بود. پس از پیروزى انقلاب، ایشان مدتى نماینده شوراى مدیریت حوزه علمیه قم، در شیراز و مسئول شهریه طلاب بود و در مسجد امام خمینى شیراز نیز، اقامه جماعت مىنمود. وى در خردادماه سال 1383 درگذشت و در شهرستان قم به خاک سپرده شد.
11. آیت الله سیدمهدى دستغیب، فرزند سیدمحمدتقى در سال 1303ش در شیراز متولد شد. وى قبل از وقوع انقلاب اسلامى در کنار برادر خود شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب به فعالیتهاى سیاسى پرداخت و پس از آن طى حکمى از سوى حضرت امام خمینى (ره) به تولیت آستان احمدى (شاهچراغ) علیهالسلام منصوب شد و اجازه اخذ وجوهات را گرفت. حجتالاسلام دستغیب علاوه بر تولیت آستان احمدى، مدیریت حوزه علمیه قوام شیراز را نیز عهدهدار بود. آیتالله دستغیب در فروردین 1393 درگذشت.
12. آیتالله یحیى انصارى شیرازى، فرزند محمد در سال 1306ش در نوادیجان سرکوه از توابع داراب فارس متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتى وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید بزرگ زمان خود امام خمینی (ره)، آیتالله سید حسین بروجردی و آیتالله مرتضی حائری یزدی بهرهمند گردید. وی در دوران نهضت امام خمینی (ره) همواره در صف مقدم قرار داشت. در مرداد ماه سال 1343 پس از منبر رفتن در مسجد امام حسن، مورد تذکر قرار گرفت. در مورخه 12 /12 /43 به جرم اقدام بر ضد امنیت داخلى دستگیر و بازداشت شد و در مورخه 7 /1 /44 از زندان آزاد و قرار بازداشت وى به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید. او در پى ایراد سخنرانىهاى افشاگرانه در مورخه 2 /10 /44 از سوى ساواک ممنوعالمنبر شد. در یکى از گزارشهاى ساواک درباره وى چنین آمده است: «نامبرده بالا از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینى در شهرستان قم بوده که در فعالیتهاى ضدامنیتى و تحریک طلاب علوم دینى و متعصبین مذهبى به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یادشده در کمیسیون امنیت اجتماعى مورخه 22 /5 /52 شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجبارى در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متوارى مىباشد.»
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره مدافع آرمانهای انقلاب و نظام بوده است. زندگی ساده و زی طلبگی او در طول سالهای بسیار طولانی تفاوت چندانی نداشته است و تا پایان عمر در منزل بسیار سادهای زندگی نمود. آیتالله انصاری شیرازی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و تألیف مشغول بود، در دی ماه سال 1393ش در قم از دنیا رفت و در حرم حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها به خاک سپرده شد.
13. آیتالله غلامرضا صلواتی، فرزند اصغر در سال 1307ش در اراک به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری علوم اسلامی روی آورده و مدارج علمی را طی نمود. آیتالله صلواتی یکی از دوازده مجتهدی بود که پس از وفات آیتالله سیدمحسن حکیم با صدور اعلامیه بر مرجعیت حضرت امام خمینی(ره) تأکید ورزیدند. به همین دلیل توسط ساواک دستگیر و با تصمیم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در تاریخ 26 /3 /49 به شش ماه تبعید در شهرستان زابل محکوم گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تدریس دروس عالیه حوزوی، اقامه نماز جماعت صبح در حرم حضرت معصومه(س) را عهدهدار بود.
14. حجتالاسلام شیخ قدرتالله آقاعلیخانی(معروف به خیارجی و صفائیزاده) فرزند ذبیح الله در سال 1326ش در خیارج قزوین به دنیا آمد.تا سن 16- 17 سالگی در روستای محل تولد بود و در سال 1342ش راهی قزوین شد و در حوزهی علمیه قزوین به تحصیل علوم دینی پرداخت و پس از شش سال، در سال 1348ش به قم رفت. آغاز دوران طلبگی وی، همزمان با نهضت امام خمینی(ره) بود و همین مسئله موجب علاقمندی و پیروی ایشان از امام(ره) و حضور در مسیر مبارزه شد. در خرداد ماه سال 1348ش، به علت سخنرانی انتقادی به ساواک قزوین احضار و یک ماه ممنوعالمنبر شد. شاید ایجاد همین محدودیت بود که او را راهی قم نمود. حضور در قم، که کانون مبارزات دینی بود، دامنهی فعالیتهای او را گسترده کرد که به همین علت، در تیرماه سال 1349ش، تصمیم به تبعید سه ماههی او به ایرانشهر گرفته شد. در همین موقع بود که با نام صفائیزاده، به عنوان یکی از مروجین کتاب شهید جاوید و همچنین تبلیغ حکومت اسلامی امام خمینی(ره) معرفی گردید. فعالیتهای او، که دارای چاشنی خشونت و عدم رعایت حریم علماء نیز بود، موجب دستگیری وی در 5 آذر سال 1351 شد که در این موقع با استفاده از ترفند تعهد و تمایل به همکاری، در 24 دی ماه آزاد شد. در مهر ماه سال 1352، به علت عدم پایبندی به تعهد و ادامهی فعالیتها، دستگیری مجدد او در دستور کار قرار گرفت که با ترفند دادنِ خبری سوخته به ساواک، قصدِ رهایی از این دستگیری را داشت، که نشد و در 19 /7 /1352 دستگیر گردید. در این نوبت ساواک با بهرهگیری از روحیات درگیرانه و شیفتگی وی به امام(ره)، با وی به توافق رسید و پس از سه روز آزاد شد. برای همین بود که وقتی در دی ماه سال 1353 مجدداً دستگیر شد، در ذیل گزارش دستگیری او نوشته شد: «علت دستگیری وی، عدم اطلاع همکاری یادشده با ستاد بوده است. علیهذا چون در گذشته فعالیتهایی ... به دلخواهِ خودش پارهای از مسائل را انجام داده و نیز هربار از گرفتن پاداش امتناع ورزیده است... ترخیص [شود] و در 29 /10 /53 آزاد شد. شیخ قدرت که دارای روحیه ناآرامی بود در جریان 15 خرداد 1354 یکی از افراد اصلی تشخیص داده شد و به همین اتهام دستگیر گردید و پس از محاکمه به پنج سال زندان محکوم شد. در این موقع فضای زندان، ملتهب از اعلامیهی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بود و همین اختلاف، فرصت مناسبی برای سوءاستفاده ساواک بود. شیخ قدرت در این نوبت نیز، زمان زیادی در زندان نماند و در 14 بهمن ماه سال 1355 آزاد شد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی حضور یافت. اسناد ساواک . پرونده انفرادی
15. حجتالاسلام سیداحمد کلانتر، فرزند سلطان در سال 1314ش در تهران متولد شد. تحصیلات حوزوی را در حوزههای علمیه قم و حوزه نجف اشرف انجام داد. وی در تاریخ 20 /6 /1344 به اتهام نشر اکاذیب و شایعات بیاساس دستگیر و با قید کفیل آزاد گردید. چهار ماه بعد به دلیل عدم توجه به دستور مأمورین، مجدد دستگیر و به سه ماه حبس محکوم و در سال 1345 به اتهام فعالیتهای مضره برای مدت چهار ماه به فردوس تبعید گردید. او در تاریخ 18 /9 /1348 به اتهام ایراد مطالب تحریکآمیز درباره آزادی زنان در ساوه دستگیر و به چهارماه و پانزده روز حبس محکوم شد. در خرداد سال 1349 به اتهام تحریک مردم در مدرسه فیضیه قم، برای سه سال به زابل تبعید گردید که به علت فعالیت در آنجا، به سراوان منتقل شد و در آنجا نیز به اتهام اهانت به شاه دستگیر و به دو سال حبس تأدیبی محکوم و در تاریخ 10 /7 /1351 به زندان رفت. وی در روز 29 /6 /1353 آزاد شد. در خرداد 1354 به اتهام شرکت در تظاهرات مدرسه فیضیه دستگیر، ولی تبرئه گردید. او در سال 1357 که به همراه تعداد دیگری از مبارزین روحانی در انارک نائین تبعید بود، جهت حضور فعال در صحنه انقلاب اسلامی، محل تبعید را ترک کرد و به قم وارد شد. وی در تاریخ 14 /9 /1357 در تظاهرات قم بر اثر برخورد گلوله از ناحیه پا مصدوم شد.
16. حجتالاسلام حاج سیداحمد سادات خراسانی در سال 1310ش در محله قطبآباد رفسنجان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، راهی حوزه علمیه قم شد و پس از فراگیری دروس دینی، برای خدمت به همشهریان، به رفسنجان بازگشت. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) به سخنرانیهای انتقادی و افشاگرانه مشغول شد و به همین دلیل در سال 1349ش دستگیر و سپس به ایرانشهر تبعید گردید. پس از بازگشت از تبعید، برای بار دوم دستگیر و مدت یک ماه در زندان بود و باز هم پس از آزادی به فعالیتهای خود ادامه داد تا اینکه در سال 1353 نیز مجدد دستگیر و برای مدت یک سال به شهرستان بیجار تبعید شد. این روحانی تبعیدی، در سال 1356ش، همراه با اوجگیری انقلاب اسلامی محل تبعید خود را ترک کرد و به رفسنجان آمد و به فعالیت مشغول شد. حجتالاسلام سادات خراسانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رئیس اداره آبیاری رفسنجان . امین موقوفات حاج آقا علی و متولی امامزاده سیدغریب فعالیت کرده بود، در سال 1374ش در حادثه رانندگی در راه زاهدان، به همراه همسرش از دنیا رفت. سایت خبری تحلیلی روراستی
17. حجتالاسلام خانعلى سهرابى، معروف به شیخ علی فرزند مرادعلى در سال 1296ش در محله ریحان شهرستان خمین به دنیا آمد. وی که به علت ولادت در ریحان، به نام سهرابى ریحانى نیز شناخته مىشد، در 20 سالگى به قم آمد و از محضر آیات عظام مرعشى نجفى، گلپایگانى، بروجردى و صدر بهره برد و در سال 1340 به خمین مراجعت کرد. آقاى شیخ على سهرابى که به پیروى از نهضت حضرت امام (ره) با رژیم ستمشاهى مخالفت مىکرد و در مراسم ورود قرآن آریامهرى به خمین در سال 1345 و مراسم نیایش در سال 1346 شرکت نکرده بود، اینگونه معرفى شده است: « ... از روحانیون مخالف دولت و طرفدار خمینى است. اظهاراتى به طور کنایه در منبر زده و افکار مردم را علیه دولت و سیاست مملکت تحریک مىنماید. نامبرده در خمین به سر برده و اکثرا با برادران خمینى و روحانیون مخالف روابط نزدیک دارد. کاملاً تحت حمایت برادر خمینى (سیدمرتضى پسندیده) بوده و کمکهاى لازم از طریق این شخص به وى مىشود.»
در تیرماه سال 1349 به علت دعا به حضرت امام (ره) در مسجد جامع خمین، دستگیر و به سه سال اقامت اجبارى در ایرانشهر محکوم شد. در پى اعتراض وی و اقدامات صورت گرفته، این محکومیت در بهمن ماه همان سال منتفى شد. نام وی در سالهاى 54، 55 و 56 در لیست وعاظ ممنوعالمنبر دیده میشود. شیخ علی سهرابی در تیر ماه سال 1378ش از دنیا رفت و در رواق مسجد امام رضا علیهالسلام در شهرستان خمین به خاک سپرده شد.
18. حجتالاسلام عباس پورمحمدی ماهونکی، فرزند غلامحسین در سال 1303ش در ماهونک رفسنجان متولد شد. پس از کسب علوم اسلامی در قم به رفسنجان مراجعت کرد و در مسجد سقاخانه این شهر به اقامه جماعت و نشر معارف اسلامی پرداخت. وی از جمله روحانیون مردمی، سادهزیست، نیکوکار استان کرمان بود که از آغاز نهضت امام خمینی(ره) با آن همراه شد و زمانی نیز نمایندگی ایشان را در جمعآوری وجوهات به عهده داشت و به همین علت و در مسیر مبارزه، همواره مورد حساسیت ساواک قرار داشت. ساواک در یکی از گزارشهای خود پیرامون وی مینویسد: «برابر سوابق موجود نامبرده بالا در شهرستان رفسنجان ضمن سخنرانیهای تحریکآمیز مردم را به ضدیت با یکدیگر تحریک نموده به نحوی که موجبات سلب آرامش و آسایش را فراهم ساخته است.» به دنبال این گزارش کمیسیون امنیت اجتماعی استان کرمان در 1356 وی را به دو سال اقامت اجباری در شهرستان زابل محکوم کرد؛ که بخشی از این دوران را در شهرهای سراوان و بندر لنگه گذراند.
ایشان که در دوران مبارزات خود رابطه تنگاتنگی با روحانیون مبارز، از جمله مقام معظم رهبری داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در شهرستان رفسنجان، منشأ خدمات قابل توجهی بوده و یکی از فرزندانش به نام علی را که روحانی بوده، تقدیم انقلاب اسلامی نموده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این رابطه میفرماید: «من در سال 1353 تا 1356، سالی دو، سه بار به رفسنجان میرفتم. دعوتکننده و میزبان من در رفسنجان، آقای شیخ عباس پورمحمدی بود که از روحانیان بسیار شریف، فعال، متواضع، مردمدار و انقلابی به شمار می رفت. سکونت من در رفسنجان معمولاً در منزل آقای پورمحمدی بود و ایشان زحمت میزبانی را تقبل می کردند. در رفسنجان طی سال های 1354 تا 1356، سخنرانیهای متعدد درباره توحید، امامت و سایر موضوعات ایراد کردم که متاسفانه بعد از انقلاب نتوانستم نوار آن سخنرانیها را به دست آورم. معمولاً منبرهای من در شهرستانها و از جمله در رفسنجان از تعرض مأموران شهربانی و ساواک مصون نبود. گاه به سراغ بانی مجلس، یعنی آقای پورمحمدی میرفتند و از ایشان تعهد میخواستند که نگذارد من سخنرانی تند داشته باشم.»
حجتالاسلام حاج شیخ عباس پورمحمدی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز منشأ خدمات فراوانی بود، در آبان ماه سال 1395ش از دنیا رفت.
اسناد ساواک . پرونده انفرادی
19. آیتالله عباس ایزدى، فرزند محمد در سال 1301ش در نجفآباد اصفهان متولد شد. وى علیرغم مخالفت خانواده به تحصیل علوم دینی همت گماشت و از محضر اساتیدى همچون مرحوم عبدالرزاق نائینى، ابراهیم ریاضى، سیدعلى نجفآبادى، حاج منصور، حاج آقا رحیم ارباب و... بهره برد و سپس در سال 1319 عازم حوزه علمیه قم شد و در درس آیات عظام مرحوم نجفى مرعشى، گلپایگانى، علامه طباطبائى و در درسهاى عمومى و خصوصى حضرت امام (ره) شرکت کرد. در سال 1338 به نجفآباد مراجعت و با وعظ و خطابه، تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و تدریس در حوزه علمیه فعالیتهاى خود را شروع نمود. با شروع نهضت حضرت امام(ره) با صدور اعلامیه، سخنرانى و... به حمایت از آن برخاست و بارها توسط ساواک دستگیر و در سال 1349 به شهرستان زابل تبعید شد. وى نماینده تامالاختیار حضرت امام(ره) بود. آیتالله ایزدی در سال 57 مردم را یکپارچه هوادار حضرت امام(ره) و انقلاب ساخت و در جریان حمله چماق بهدستان به نجفآباد خانه و کتابخانهاش به غارت رفته و به آتش کشیده شد. آیتالله ایزدى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در تمامى سنگرها مانند: امامت نماز جمعه نجفآباد، کمک به مجروحین، حضور در کنار رزمندگان دفاع مقدس (فرزند روحانىاش به نام احمد ایزدى در عملیات 2 کربلاى 5 به شهادت رسید) حضورى فعال داشت. وى تا پایان عمر از مدافعین جدى حضرت امام (ره) بود و به همین علت مجددا در سال 68 دفتر و منزلش مورد حمله واقع شد. از آثار به جاى مانده از ایشان مىتوان به تفسیر قرآن، تفسیر و تحلیل نهجالبلاغه، تحلیلى از قصص قرآن، مباحث عرفانى و فلسفى، عقاید و اخلاق، کلیات اخلاق، شرح و تفسیر دعاى افتتاح، شرح و تفسیر دعاى ابوحمزه ثمالى و فوائد و نصایح، اشاره نمود.
آیتالله ایزدی در سال 1371 پس از سى سال ریاست حوزه علمیه نجفآباد و عمرى تلاش و کوشش دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقى شتافت.
ر.ک: نشریه آئینه پژوهش، ش 13.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 10 صفحه 332

