تاریخ سند: 3 اسفند 1355
درباره: پخش اعلامیه
متن سند:
شماره: 2464 /2 ﻫ 1 تاریخ: 3 /12 /2535[1355]
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران 2 ﻫ
به: مدیریت کل اداره سوم 312
درباره: پخش اعلامیه
شب گذشته تعدادی اعلامیه دستنویس که از روی آن فتوکپی تهیه شده به مناسبت روز سوم اسفند به داخل منازل و اماکن عمومی شهرستان گنبد ریخته شده. خلاصه متن اعلامیه به شرح زیر است:
«مزدور و جنایتکار یا مسبب کودتای سوم اسفند،1 سردار سپه یا رضاخان وطنفروش آن مزدوریست که لقب کبیر را هم به آخر اسمش افزودهاند. در سوم اسفند 1299 با نام بریتانیا که خدای او و یا نگهدار و پشتیبانش بود از منزل بیرون رفته و با وسایلی که آنان در اختیارش گذارده بودند تهران را محاصره و خود با عدهای دیگر از مزدوران با شعارهای آبدوغخیاری چنان مردم پاکدل را فریفتند که بعد از کنارهگیری رضاخان از سمت نخستوزیری مردم خواستار در دست داشتن سمت قبلیش گردیدند تا اینکه در یک سفر که احمدشاه به خارج مسافرت نمود مجلس خواستار خلع شاه از سلطنت گردید و حکومت به مزدور انگلیس رضاخان سپرده شد.»
قسمت آخر اعلامیه نوشته شده روحانیت مبارز خراسان انزجار و تنفر خود را نسبت به خاندان ننگین پهلوی به جهان بشریت اعلام میدارد. ضمناً تحقیق در زمینه شناسائی عاملین تهیه و پخش اعلامیه مزبور ادامه دارد. مشروح جریان و نمونه اعلامیه با اولین پیک تقدیم خواهد شد%
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مازندران . عمید
محترماً به استحضار برساند.
گیرنده: مرعشی نتیجه اقدامات در مورد شناسایی عاملین خواسته شود.
گوینده: پورجوان
آقای مرعشی در اجرای امر اقدام گردد 4 /12
ساعت: 1200 تاریخ: 3 /12 /35
توضیحات سند:
1. در اعلامیه مورد نظر درباره کودتای سوم اسفند 1299 میخوانیم:
مزدور جنایتگر یا مسبب کودتای سوم اسفند
«بسمه تعالی»
زمان در پس پرده ننگ و رسوائی میگذشت. تجاوزات و چپاول و غارت رو به ازدیاد بود مردان انقلابی و رزمندگان شجاع در انتظار فرصتی بودند تا اساس حکومت غاصب احمدشاه جوان و بیتجربه را نابود سازند. علمای عدالتطلب و آزادیخواه اسلام در فکر تجهیز جنگجویان اسلامی بودند. ولی کشور استعمارگر بریتانیا که خود تحت نظر یهودیان خونخوار و زراندوز اداره میشود. آن نقشههای آیندهساز را نقش بر آب ساخت و تصمیم گرفت چنان صحنهای به وجود آورد که ایرانی را مشتاق آن سازد. و نقش اول را در این صحنه کسی به عهده نداشت به جز ...... سردار 5 سپه یا رضاخان خائن و وطنفروش با آن مزدور پست که لقب کبیر را هم به آخر اسمش افزودهاند. در سوم اسفند 1299 با نام بریتانیا که خدای او یا نگهدار و پشتیبانش بود از منزل بیرون رفته و با وسایلی که آنان در اختیارش گذارده بودند تهران را محاصره نمود. خود با عدهای دیگر از مزدوران با آن شعارهای آبدوغ خیاری مردم سادهدل و پاکدل را چنان فریفتند که بعد از کنارهگیری رضاخان از نخستوزیری، مردم خواستار در دست داشتن سمت قبلیش گردیدند، تا اینکه در یک سفر احمدشاه به خارج از مجلس خواستار خلع شاه از سلطنت گردیدند و حکومت را به مزدور انگلیس رضاخان سپردند.
رضاخان برای بیشتر فریفتن مردم با لباسی ساده در بین آنان قدم میگذاشت و در این زمان فرزندش محمدرضا را برای درس خواندن به سوئیس فرستاد. بریتانیا نیز از این فرصت خوب استفاده نموده و آنها که میتوانستند او را آلت دست خویش قرار داده و از او یک عروسک ساختند و عروسکی متحرک که میشنود و انجام میدهد، عروسکی که هیچ ارادهای از خود ندارد و فقط میتواند به خواست دیگران جامه عمل بپوشاند رضاخان دستورات انگلیس را بیکم و کاست به مردم سادهدل تحمیل مینمود و بزرگترین ضربهای که بر ایرانی وارد ساخت تا آنان را همیشه ساکت و در مقابل ظلم و ستم و حقکشیها بسازد، کشف حجاب و توسعه مشروبات الکلی بود. تا جایی که حال میبینیم 30 کارخانه مشروبسازی در این کشور فعالیت مینمایند و فقط یک کارخانه کاغذسازی وجود دارد. رضاخان فکر کرد که اگر خود استقلال داشته باشد بهتر میتواند خون مردم را بمکد و دیگر احتیاجی نیست که به کسی باج دهد و زیاد به دستورات بریتانیا توجهی نداشت. بریتانیائیها هم که قبلاً فکر همه جا را نموده بودند. به او دستور دادند که کشور را ترک کند و در تاریخ 25 شهریور 1320 متن استعفانامه انتخابی که بریتانیائیها برایش تکمیل نموده بودند در مجلس قرائت گردید. طبق آن استعفانامه سلطنت را به پسرش واگذار نمود بریتانیا برای دومین بار عروسک و مزدوری را به سلطنت نشاند که هیچ وقت از دستورات آنان سرپیچی نخواهد کرد و اکنون نیز شاهد این همه فجایع شاه خائن میباشیم. مثلا شاهی که میخواهد تا قطره آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سردمداران و چپاولگران تقدیم کند و به آن افتخار نماید. استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمیکند از دیگران میخرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد ولی شاه ایران این طلای سیاه را میفروشد و جوانان ایران و ملت را تهی میکند و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام میدهد و یا اسلحههای خانمانسوز و مخرب میخرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند و به خونریزی و سرکوبی جنبشهای ضداستعماری ادامه دهد. «نابود باد حزب دیکتاتوری شاه» «ما مستشاران آمریکایی را به دریای سیاه میریزیم، تا طعمه سگ ماهیها شوند»
«روحانیت مبارز خراسان انزجار و تنفر خود را نسبت به خاندان ننگین پهلوی به جهان بشریت اعلام میدارد»
«والسلام»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 125
