تاریخ سند: 24 دی 1346
موضوع : تشکیل جلسه بحث و تفسیر در مسجد هدایت و اظهارات طالقانی و شایعه کشتن تختی1
متن سند:
رونوشت گزارش شماره 32917 /20 ه 2 ـ منبع 36
روز 21 /10 /46 جلسه بحث و تفسیر در مسجد هدایت تشکیل گردید.
بعد
از نماز جماعت تفسیر قرآن توسط سیدمحمود طالقانی انجام گرفت افراد
شناخته شده عبارت بودند از مهدی خمسی.
محمد بسته نگار.
مصطفی صادقی.
جهانگیر عدالت منش.
جلال
کاورنگی کارمند دانشگاه در
بیمارستان سینا.
داریوش
چوبک.
احمد رضایی.
ابوالحسن طالقانی بعد از
خاتمه تفسیر قرآن طبق
معمول افراد دسته دسته دور
یکدیگر جمع شده و اکثرا در
مورد قتل تختی صحبت و
مذاکره می شود و عقیده
داشتند که مشارالیه
خودکشی نکرده بلکه
دستگاه او را کشته است و هر
یک عقاید و قرائن و دلایل
خود را ابراز می داشتند از
جمله گفته می شد مهندس
کاظم حسیبی پسرخاله غلامرضا تختی که قیم پسر تختی شده برای دیدن
وصیت نامه به دفتر خانه 202 مراجعه نموده ولی متصدیان محضر اجازه
نمی دهند مهندس حسیبی به گرگانی دادستان تهران مراجعه و ضمن بیان ماجرا
تقاضای تعقیب دفترخانه خاطی و صدور دستور مبنی بر اجازه رویت
وصیت نامه را نموده ولی دادستان ضمن من ومن اظهار می دارد فعلاً بهتر است
حوصله کنید تا بعد همچنین گفته می شد در روزنامه ها نوشته اند مرحوم تختی
گفته است برای این که بچه ام بی مادر نشود از طلاق شهلا منصرف شدم در حالی
که او با داشتن چنین نظری نمی آید خودش را بکشد و فرزندش را یتیم کند و به
طوری که معلوم شده تختی برخلاف آنچه که نوشته اند روز قبل به هتل نرفته و
همان روز به آنجا برده شده حتی خانواده اش تصمیم داشته اند روز جمعه مجلس
تذکری تشکیل دهند ولی مقامات مربوطه جلوگیری و تکلیف کرده اند باید به
روز شنبه موکول شود بالاخره با فرستادن لعنت به روح قاتلین برای آمرزش
فاتحه ای خوانده مسجد را ترک نمودند.
نظریه منبع : به طوری که در جلسه فوق شنیده شد مهندس کاظم حسیبی مراجعه
خود را به دفترخانه 202 روز 19 /10 /46 در مسجد فخرالدوله به سیدمحمود
طالقانی گفته است.
رونوشت برابر اصل است.
اصل در 123017
به پرونده سیدمحمود طالقانی به کلاسه 750 ـ ع ـ ل ضمیمه و ارائه گردد.
توضیحات سند:
1ـ غلامرضا تختی فرزند رجب،
در سال 1309 ش.
، در خانواده ای
مذهبی در جنوب شهر تهران در
خانی آباد چشم به جهان گشود.
پدر بزرگ او، قلی نام داشت و
شغل او بنکداری بود.
قلی، در
سفر مکه به دست راهزنان به قتل
رسید.
امّا پدر تختی معروف به
ارباب رجب، دارای املاک
وسیع در تهران بود که در زمان
رضاخان، برای احداث راه آهن
تصرف شد.
غلامرضا، در هنگام
تولد، دو خواهر و دو برادر به
نامهای خدیجه، نرگس،
غلامعلی و محمدمهدی داشت.
او، دوره ابتدائی و دبیرستان را
در مدرسه حکیم نظامی و
منوچهری گذراند و از همان
زمان، به ورزش باستانی تمایل
نشان داد و به زورخانه گردان و
سپس باشگاه پولاد رفت و با
شروع کشتی، درس را رها کرد و
در شرکت نفت استخدام شد و به
مسجد سلیمان رفت.
ولی پس از
مدت کوتاهی به تهران بازگشت و
با جدیت به کشتی پرداخت و در
سال 1329، اولین طعم پیروزی
را در برابر علی غفاری چشید.
غلامرضا، در این ایام به خدمت
سربازی رفت و این فرصت را
یافت تا به تمرینات خود به طور
منظم ادامه دهد و بدین سبب، در
دوران خدمت، به مقام قهرمانی
کشور رسید.
سپس خود را برای
مسابقات جهانی 1330
(1951م) هلسینکی فنلاند آماده
ساخت و در آنجا، مدال نقره
دریافت کرد.
تختی، تا مسابقات
جهانی 1334 (1955م) ورشو
لهستان، مدالی کسب نکرد و در
این سال بود که بار دیگر، به نقره
دست یافت.
در سال 1335
(1956م) در المپیک ملبورن،
تختی، بالاخره مدال طلا را به
چنگ آورد.
در سال 1338
(1959 م) مسابقات کشتی
قهرمانی جهان در تهران برگزار
شد و تختی، بار دیگر مدال طلا را
با اقتدار ربود.
در سال 1338
(1959 م) در المپیک رم، مدال
نقره نصیب غلامرضا تختی شد.
در سال 1340 (1961م) تیم ملّی
کشتی ایران، برای شرکت در
مسابقات جهانی، راهی ژاپن شد.
تختی، بار دیگر به طلا رسید.
پس
از این قهرمانی بود که تختی،
فعالیت سیاسی خود را علنی کرد و
در انتخابات کنگره جبهه ملّی
شرکت کرد و در کنگره این جبهه
که در دیماه 1341 در تهران
برگزار شد ـ به عنوان نماینده
ورزشکاران، با یکصد رأی به
عضویت شورای مرکزی انتخاب
شد و این امر، خشم دستگاه
پهلوی را برانگیخت.
تختی، در
مسابقات جهانی تولیدو (آمریکا)
1341 ش.
، با پیروزی بر رقبا در
فینال با مدوید از شوروی روبرو
شد.
کشتی به تساوی انجامید امّا
تختی، به لحاظ داشتن وزن
اضافه مدال دوم را برگردن
آویخت.
تختی، در سال 42
فعالیت های سیاسی خود را
افزایش داد و این امور از چشم
ساواک پنهان نماند.
به همین
جهت او را احضار کردند ولی او
در ساواک حضور نمی یافت.
بدین لحاظ، ساواک برای او
مشکلاتی ایجاد کرد.
در المپیک
1345 ش.
توکیو تختی ناکام ماند
و همچنین در آخرین رقابت
ورزشی خود در تولیدو و در آبان
سال 1345 (1966 م) آمریکا ـ
بار دیگر شکست را پذیرا شد و از
این زمان کشتی را برای همیشه
رها کرد.
در همان سال ازدواج کرد
و فرزندش بابک در سال 1346
متولد شد، چهار ماه از تولد
فرزندش نگذشته بود که در
مورخه 18 /10 /46، جسد
غلامرضا تختی، در اتاق یک هتل
(هتل آتلانتیک واقع در خیابان
تخت جمشید تهران) که به طرز
مشکوکی درگذشته بود، پیدا شد.
غلامرضا تختی، نماد یک پهلوان
واقعی بود که در کشاکش مردم با
حکومت جور، همواره جانب مردم
را نگاه داشت.
از مردم بود و با
مردم زیست و مردم نیز، او را
می ستودند و در سوگش سخت
گریستند.
(برگرفته از مقدمه کتاب زندگی و
مرگ جهان پهلوان تختی به
روایت اسناد ساواک، سیّدعباس
فاطمی، تهران، جهان کتاب، چاپ
اول سال 1378)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 281
