تاریخ سند: 2 آذر 1357
موضوع: اطلاعیه
متن سند:
از: 14ﻫ تاریخ:2 /9 /1357
به: 312 شماره: 6173 /14ﻫ
موضوع: اطلاعیه
برابر اطلاعیه واصله در روز چهارشنبه مورخ 10 /8 /57 دو نفر به نامان عباس مهربان شغل آهنگر و ابراهیم احسانی دیپلمه بیکار در کوچه باغات سرخه سمنان مجروح میگردند وشایع مینمایند که یک نفر نقابدار به آنها حمله کرده و آنان را مجروح ساخته است؛ ولی برابر اطلاع واصله، آقای احسانی مقداری مواد آتشزا برداشته و به اتفاق عباس قصد داشتند بمب دستی درست کنند که در حین ساختن، مواد آتش زا منفجر و نامبردگان مجروح میگردند که در اثر جراحات وارده فعلا ابراهیم احسانی در بیمارستان شیر و خورشید سمنان بستری میباشد.1
نظریه شنبه. به احتمال قوی صحت دارد.
نظریه یکشنبه. تاکنون هیچگونه خبری در زمینه مفاد فوق به 14ﻫ واصل نشده. حاضر
نظریه سهشنبه. بستری شدن ابراهیم احسانی در بیمارستان شیر و خورشید صحت دارد و نتیجه تحقیقات درباره مجروح شدن [وی] متعاقباً به عرض خواهد رسید. توحید
نظریه 14ﻫ. در مرخصی میباشند.
توضیحات سند:
1. آقای فیض، رئیس بنیاد نخبگان استان سمنان در یادواره سه شهید دوران انقلاب اسلامی در شهرستان سرخه، در این باره گفته است: «روزی در همان سنین کودکی در کوچهای نزدیک تکیه علیاصغر سرخه که کوچه باریک و تنگ بود و روی دیوار شعاری در مورد آزادی زندانیان سیاسی نوشته شده بود، متوجه قدمهای محکمی از سمت مسجد جامع شدم؛ برگشتم، برادرم شهید عباس فیض بود که دستش را روی سرش گذاشته بود و خون از سر و رویش میریخت. به دنبال برادرم دویدم تا به خانه رسیدیم. مادر وسط حیاط مشغول شستن لباس بود و برادر بزرگترم داخل خانه در حال اقامه نماز بود. عباس به کنار برادر بزرگم رفت و در گوشش سخنی را گفت. برادرم نمازش را شکست و هر دو سراسیمه خارج شدند. ماجرا از این قرار بود که در بحبوحه انقلاب، برادرم عباس با ابراهیم احسانی اسلحه میساختند و در آن زمان میخواستند نارنجکی ضامن دار را آزمایش کنند. آنها برای این کار به خارج از شهر در کوچه باغهای سرخه رفته بودند که در حین انجام این آزمایش و در پی آن عمل نکردن ضامن، حادثهای رخ داده بود که باعث شده بود نارنجک در دستان ابراهیم احسانی منفجر و ایشان دچار جراحتی شدید شد. و عباس برای کمک به او به داخل شهر آمده بود. عباس و برادرم، ابراهیم را به خانه پدرش رساندند و ماجرا را برایش تعریف و به پدر ابراهیم گفتند به پاسگاه برو و شکایت کن و بگو دو نفر نقاب دار ابراهیم را مورد حمله قرار دادهاند تا کلانتری وارد عمل شود و موضوع را پیگیری کنند و ما نسبت به مأمورین پیش دستی کنیم؛ بعد از آن به بیمارستان رفتند و با دکتر نیز هماهنگیهائی انجام شد. ساواک بعد از این ماجرا برای بررسی ماجر وارد عمل شد و از همسایگان و بیمارستان و سایر افرادی که در جریان بودند، بازجوئیهائی را انجام دادند و ماجرا کلاً بدین شکل تغییر پیدا کرد و ساواک متوجه نشد که اینها در حال ساخت نارنجک بودند.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 4 صفحه 181
