تاریخ سند: 26 خرداد 1341
موضوع: محاکمه حاج علی کیا
متن سند:
شماره: 1287 /312 تاریخ: 26 /3 /1341
موضوع: محاکمه حاج علی کیا
سرهنگ قربانعلی گلکار، افسر بازنشسته ارتش میگفت: بین افسران بازنشسته ارتش، موضوع محاکمه تیمسار سپهبد کیا مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و آن را با اتهام ابتهاج1 مدیرعامل سابق سازمان برنامه مقایسه میکنند و میگویند تیمسار کیا متهم است که در حدود 128 هزار تومان سوءاستفاده کرده، ولی ابتهاج متهم است که برای ساختن هر کیلومتر راه آسفالته، تا حدود یک میلیون تومان از بودجه سازمان برنامه پرداخت کرده و بدون مجوز قانونی میلیاردها2ریال بابت مطالعه به مستشاران خارجی پول داده است و جنجالی که علیه سپهبد کیا و یا سرلشگر ضرغام ایجاد شده و آقای دکتر امینی در هر نطقی گریز به آنها میزند، هیچ قابل مقایسه با فعالیتی که دستگاه قضایی علیه ابتهاج انجام میدهد نیست و این امر نشان میدهد که در مجازات خلافکاران، بیطرفانه اقدام نمیشود و انتقامجویی عدهای از قضات و اعضای کابینه، بیش از رسیدگی به حسابهای گذشته مورد توجه میباشد و بین طبقات مختلف مردم نیز تبلیغات افسران بازنشسته طرفدار کیا و دیگر دوستان نامبرده که به صورت فوق بیان میشود، اثر کرده و کمکم افکار عمومی را نسبت به مشارالیه تغییر میدهد.
______________________
1. ابوالحسن ابتهاج، فرزند ابراهیم در سال 1278 ش در رشت متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در این شهر گذراند و براى ادامه تحصیل به پاریس و بیروت رفت و در سال 1295 به ایران بازگشت. او در مدرسه آمریکائى رشت به تحصیل پرداخت و براى مدتى مترجم انگلیسیها در رشت شد. در هنگام قیام جنگل، به دست جنگلیها دستگیر و سپس آزاد شد و با پیشروى روسها، از رشت به تهران گریخت و به استخدام بانک شاهى درآمد و دو سال بعد به رشت انتقال یافت. وی در سال 1303 به تهران بازگشت و به عنوان مترجم کل، به معاونت بازرسى کل بانک شاهى منصوب گردید و مسئول امور حقوقى و قضائى بانک مزبور شد. در تابستان سال 1310 براى وصول مطالبات بانک شاهى به ترکیه رفت. در سال 1315 از بانک شاهى استعفا کرد و با سمت کمیسر مفتش دولت در بانک فلاحتى ایران، همراه با نظارت بر بیش از چهل شرکت دولتى به استخدام وزارت مالیه (دارائى) درآمد. سپس با ایجاد شوراى اقتصاد و موافقت رضاشاه، ابتهاج به ریاست دبیرخانه آن شورا برگزیده شد. در تیرماه سال 1315 به سمت بازرس دولت در بانک کشاورزى تعیین و در سال 1316 به معاونت بانک ملى ایران منصوب شد و در خردادماه 1319 ریاست هیئت مدیره بانک رهنى را به عهده گرفت. او در دى ماه 1321 به جاى حسین علاء به مدیریت بانک ملى ایران منصوب شد. در سال 1322 به نمایندگى امور مالى و اقتصادى ایران به قاهره سفرکرد.
در خرداد 1323 به عنوان رئیس هیئت نمایندگى ایران براى شرکت در کنفرانس برتون وودز «Bertton Woods» به آمریکا رفت. در جریان فرقه دموکرات آذربایجان، با تشکیل بانک آذربایجان توسط فرقه دموکرات مخالفت و شعبه بانک ملى در آذربایجان را تعطیل اعلام کرد. ابتهاج در همین سالها دانشجویانى را براى تحصیل در رشته بانکدارى به انگلیس اعزام نمود. در 27 تیر 1329 با انجام مصاحبهاى با خبرگزارى آسوشیتدپرس، سهم بیشترى را براى ایران از منافع شرکت نفت ایران و انگلیس خواست و از گرفتن وام کمکى از آمریکا ابراز بىنیازى کرد. در همین روز از ریاست بانک ملى برکنار و در شهریور همان سال سفیر کبیر ایران در فرانسه شد. او نمایندگى ایران در اسپانیا و پرتغال را نیز داشت. ابتهاج در فروردین 1331 از آن سفارت عزل و پس از مدت کوتاهى ابتدا مشاور مدیرعامل صندوق بینالمللى پول و سپس به عنوان رئیس اداره خاورمیانه آن صندوق مشغول به کار شد. در دوران نخستوزیرى مصدق با وى مخالفت داشت. در آن زمان او براى سازمان جاسوسى انگلستان فعالیت مىکرد و از کسانى بود که در کودتاى 28 مرداد 1332 دست داشت. پس از اتمام دوره قراردادش با صندوق بینالمللى پول، در 1333 به ریاست سازمان برنامه گمارده شد. اما پس از مدتى به دنبال دخالتهاى محمدرضا شاه در برنامههاى عمرانى، از ریاست سازمان برنامه استعفا کرد و با انتقال همه اختیارات مدیریت عامل سازمان مزبور به نخست وزیر، از مقام خود کناره گرفت. در دى ماه 1338 با مساعدت چند تن از دوستانش، بانک ایرانیان را تأسیس کرد. وى پس از مراجعت از کنفرانس بینالمللى صنعتى سانفرانسیسکو، با دستور على امینى، نخستوزیر وقت به اتهام سوءاستفاده و عدم توجه به قانون، دستگیر شد. ابتهاج در سال 1341 پس از هشت ماه زندان آزاد شد و به دعوت دولت الجزایر براى راهنمایى و کمک به تهیه برنامه عمرانى به آن کشور رفت. در سال 1353 با مشارکت شرکت بیمه آمریکائى، شرکت بیمه بینالمللى ایران و امریکا را در ایران پایهگذارى کرد و خود به عنوان رئیس هیئت مدیره آن تا سال 1357 مشغول کار شد. در سال 1356 سهام بانک ایرانیان را با بالاترین قیمت به هژبر یزدانى فروخت و در اردیبهشت سال 1357 براى معالجه چشم به فرانسه رفت. وى پس از مدتى فعالیت و نگارش خاطرات خود، در سال 1371 درگذشت.
2. در اصل: ملیارد.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 446
