تاریخ سند: 13 شهریور 1345
موضوع : جلسه بحث و تفسیر در مسجد هدایت و سخنرانی سید ابوالفضل موسوی معروف به آیت اله زنجانی
متن سند:
شماره : 13056 /20 ه
ساعت 1900 روز پنجشنبه 10 /6 /45 جلسه بحث و تفسیر با حضور
عده ای [از] افراد طبقات مختلف و عده ای از عناصر طرفدار نهضت آزادی در
مسجد هدایت واقع در خیابان اسلامبول تشکیل گردید.
افراد شناخته شده
عبارتند از خلیل شالچی.
احمد فراهانی.
مصطفی
صادقی.
حسینی.
علی اکبر
حاجی بابا.
حسن افتخار
اردبیلی1.
محمد مهدی
اندوهی.
امین اله خالوئی نژاد
و حسین صبحدل2.
پس از
خاتمه نماز جماعت در
ساعت 1930 سید ابوالفضل
موسوی معروف به آیت اله
زنجانی به منبر رفت و دنباله
بحث هفته قبل خود را تحت
عنوان توحید و خداشناسی
دنبال نمود و ضمن صحبت
گفت بعضی از مردم هستند
که با ادعاهای پوچ و رفتار
ظاهری در جهت خداشناسی قصد فریب مردم را دارند مثلاً کجای قرآن نوشته
شده که ارزش زر و طلا و جواهر به قدری است که باید جلوی آن قربانی کرد و
همچنین در کجای قرآن نوشته جلوی چیزی که ساخته دست عده ای از
صنعت کاران می باشد حال به هر عنوانی که می خواهد باشد.
مانند ضریح و گنبد و
غیره قربانی نمود؟ و اصولاً چیزی که به دست بشر ساخته می شود دیگر قربانی
لازم ندارد و این فقط و فقط برای تبلیغ و گمراه کردن مردم از راه راست و
بهره برداری از آن بوده است نه احترام به فلان ائمه اطهار ناطق افزود درست
نوشتن قرآن و آیات آن را منسوخ کردن را که نمی شود عدالت و دین داری نام
نهاد.
وضع ناهنجار لهو و لعب سراسر این مملکت را فرا گرفته و برنامه های
حکومت مغایر کلی قرآن است.
نامبرده در اینجا اشاره به ترجمه و آیات سوره مائده و احادیث از ائمه (ع) درباره
وظایف حکام نموده و تمام اعمال فعلی دستگاه را مغایر با قوانین قرآن دانست و
با حالت ناراحتی شدید دستگاه را مورد انتقاد قرار داد و در هر چند جمله از
حاضرین شاهد و گواه می خواست که آیا این اعمال در کجای قرآن است و وظیفه
حاکم در برابر این قوانین چیست و خود پاسخ می داد حاکم ها باید عادل و متکی
به مردم باشد [باشند].
ظلم و تعدی به کسی نشود.
مال کسی را به تاراج نبرند.
نامبرده در این باره به تفصیل صحبت نمود و در ساعت 2020 به سخنان خود
خاتمه داد.
نظریه منبع ـ این بحث طوری ترتیب داده شده بود که هر ترجمه از آیات مدرکی
برای حمله به دستگاه و انتقاد از آن باشد و گو این که نامبرده سر بسته حرف
می زد ولی لحن کلام طوری بود که همه از منظور وی مطلع می شدند و انتقاد او
بیشتر در مورد ضریح حضرت ابوالفضل (ع) و قربانی در جلوی آن بود.
رونوشت برابر اصل است.
اصل در 123613
به پرونده آیت اله زنجانی ضمیمه و بایگانی فرمائید.
توضیحات سند:
1ـ حسن افتخار اردبیلی فرزند
احد به سال 1321 در شهرستان
اردبیل دیده به جهان گشود.
پس
از تحصیلات دبیرستانی در سال
1340 به عنوان دانشجوی
پزشکی به دانشکده پزشکی
دانشگاه تهران راه یافت.
در همین
دوران دانشجویی بود که به سوی
فعالیت های سیاسی می گراید و به
جمع طرفداران جبهه ملی و
نهضت آزادی می پیوندد.
چون
فردی پای بند به آداب و شئون
شرع بود، می کوشید در اکثر
جلسات مسجدهای جلیلی و
هدایت شرکت کند.
در همان
جلسات با احمد رضایی آشنا
می شود و به هواداران سازمان
مجاهدین می پیوندد.
افتخار
اردبیلی در تاریخ 29 /12 /51
«طبق قرار تأمین صادره از سوی
بازپرسی شعبه 12 دادستانی
ارتش بازداشت و نظر به انجام
تحقیقات و رفع بیم تبانی از ناحیه
وی با تبدیل قرار مورخ
4 /4 /52 صادره از همان
بازپرسی آزاد گردیده است.
»
مدتی بعد به دلیل آغاز مجدد
فعالیت های خود و سخنرانی در
روستاها علیه شاه و انقلاب سفید
و به نفع امام خمینی(ره) و مصدق
دستگیر و بازجویی می شود.
افتخار اردبیلی در سال 47
فارغ التحصیل و در سال 1350 با
استخدام وی در وزارت بهداری
و انستیتو تحقیقاتی بهداشتی
دانشگاه تهران موافقت می شود.
برخی از اعضای سازمان
مجاهدین همچون ناصر صادق و
سعید محسن در تک نگاری های
خود در خصوص حسن افتخار
اردبیلی، او را عضو سازمان
نمی دانند و خود نیز در
بازجویی هایش این سخن را تأیید
و تأکید کرده است.
مع الوصف
ساواک در تاریخ 22 /5 /52
پرونده ای برای وی تشکیل
می دهد که پس از محاکمه در
دادگاه به هجده ماه زندان محکوم
ولی در تاریخ 30 /9 /53 آزاد
می شود.
2ـ حسین صبحدل فرزند علی بابا
و طاهره در سال 1310 در تهران
متولد شد، تحصیلات خود را تا
ششم ابتدایی ادامه داد و در
شرکت سهامی دامپروری پوش
مشغول به کار شد، نامبرده ساکن
چهل و پنج متری سیدخندان بود و
از سال 1345 در جلسات مسجد
هدایت و حسینیه ارشاد شرکت
می کرد و به لحاظ صدای خوش و
آشنایی با اصول قرائت قرآن در
شروع جلسات مسجد و حسینیه
مذکور قاری قرآن بوده و در وقت
اذان، اذان گوی آن مسجد بود.
پس از تعطیلی مسجد هدایت در
سال 1351 از طرف ساواک،
برخی اوقات در حسیینه ارشاد و
یا مسجد جلیلی حضور می یافت.
در تاریخ 18 /4 /51 بنا به دستور
اداره کل سوم به ساواک تهران به
مدت سه ماه تحت تعقیب و
مراقبت غیرمحسوس قرار
می گیرد.
در تاریخ 23 /1 /52
بلحاظ ارتباط با مرحوم آیت الله
طالقانی و اعضای نهضت آزادی
ایران به ساواک احضار و تحت
بازجویی درباره روابط خود با
گردانندگان مسجد هدایت قرار
می گیرد.
در همین زمان سازمان
اوقاف مشخصات 13 نفر از
کارکنان حسینه ارشاد را به
ساواک فرستاده و از ساواک در
خصوص ادامه خدمت آنها
استعلام به عمل می آورد.
ریاست
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
به غیر از نامبرده صلاحیت باقی
افراد را تأیید می نماید.
در اردیبهشت سال 53 برادر
وی به نام عباس صبحدل کارمند
شرکت های کشن و نوکار جهت
استفاده در امور راهسازی و
ساختمانی تقاضای حمل مواد
منفجره و محترقه می نماید که به
لحاظ سابقه گزارش برادرش از
صدور پروانه برای وی
خودداری می گردد.
سابقه انقلابی
حسین صبحدل و صدای زیبا و
اذان دلنشین وی پس از پیروزی
انقلاب اسلامی نیز نقش معنوی
خود را حفظ کرده و ندای اللّه اکبر
او در وقت اذان خاطره انگیز و
گوش نواز مردم مسلمان و متدین
ایران است.
حسین صبحدل پس
از پیروزی انقلاب اسلامی در
صدا و سیمای جمهوری اسلامی
فعالیت می کرد و در انجام
فعالیت های فرهنگی و هنری
سازمان مذکور همکاری داشت.
او پس از طی یک دوره بیماری
در روز چهارشنبه سیزده آبان
1388 (16 ذیعقده 1430 ق) به
رحمت ایزدی پیوست و فردای آن
روز پس از تشیع از مقابل منزلش
و سپس مسجدالمهدی در مجیدیه
تهران در بهشت زهرا (س) به
خاک سپرده شد.
در مراسم تشیع
جنازه وی جمعی از مسئولین
مملکتی از جمله رئیس سازمان
صدا و سیما (عزت اللّه ضرغامی)
محمد خواجوی (رئیس سازمان
دارالقرآن کریم) و جمعی از
قاریان بین المللی قرآن کریم
کشور و انبوهی از دوستان و
آشنایان و همسایگان حضور
داشتند.
در مراسم تشیع او پیام
غلامعلی حداد عادل، رئیس
کمیسیون فرهنگی مجلس شورای
اسلامی قرائت شد که در بخشی
از آن آمده است: «درگذشت خادم
با اخلاص مکتب معارف نبوی و
علوی را تسلیت می گویم.
طنین
صدای دلنشین او در سال های
سیاه ستم شاهی همچون شمشیر
بران بود که پرده های سیاه شب
را می درید و همواره در یاد و
جان جوانان آن روزگار که پیران
امروزند، باقی می ماند.
خداوند
او را بیامرزد که عمری در راه
نشر حقایق اسلامی تلاش کرد.
»
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 226
