تاریخ سند: 15 اردیبهشت 1349
موضوع: اظهارات حسین تقیزاده سالاری دانشجوی سال اول مکانیک انستیتو تکنولوژی مشهد درباره تبعید آیات میلانی و خمینی
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:15 /2 /1349
به: 322 شماره: 6446 /9ﻫ
موضوع: اظهارات حسین تقیزاده سالاری دانشجوی سال اول مکانیک انستیتو تکنولوژی مشهد درباره تبعید آیات میلانی و خمینی
پیرو 6361 /9ﻫ ـ 8 /2 /49
ساعت 22:30 روز 4 /2 حسین تقیزاده سالاری در منزل خود چنین اظهار میداشت: «قبل از آنکه قمی را به خاش تبعید کنند، قمی بعد از نماز وقتیکه میخواست به منزل خود برود مردم در بازار اجتماع میکردند و خیابانها از مردم موج میزد و مردم راه باریکی برای عبور قمی باز مینمودند و قمی وقتیکه به منزل میرسید، شروع به صحبت مینمود. مثلاً یک روز در موقع شلوغیها (واقعه 15 خرداد)1 قمی در منزل خود موقعی که مردم گوش میکردند، اظهار داشت که ای محمدرضا! (خطاب به شاه) ما با کسی دعوا نداریم. چرا سربازان خود را برای کشتن برادرانشان میفرستی؟ من که بد نمیگویم؛ میگویم چرا به دیپلمهها کار نمیدهید؟ چرا یک هواپیما را 300 هزار تومان اجاره میکنی تا برای تو از هلند گل بیاورند؟ چرا میگذاری هر روز این همه آدم از گرسنگی در قم و اصفهان و شیراز بمیرند؟ چرا برای فساد این همه پافشاری میکنی؟» تقیزاده اضافه میکرد «وقتی تازه شلوغ شده بود دو نفر مأمور شده بودند همیشه مواظب قمی باشند و این دو نفر هنوز هم همیشه جلوی درب منزل قمی هستند.» تقیزاده درمورد دستگیری قمی چنین ادامه داد «وقتیکه قمی را میخواستند دستگیر نمایند، دستگیرکنندگان از ترس مردم ساعت 10 بعد از نصف شب به منزل قمی رفتند و او را سوار جیپ ارتشی کرده و یکسر به خاش بردند و بعد به اصفهان منتقل کردند و حالا دو سال است که در کرج در باغ خودش تحتنظر میباشد.»
تقیزاده در گفتار خود اضافه نمود «در همان موقع به حسن اردکانی که از اوباش مشهد و رئیس یک هیئت میباشد، پول دادند که در جلوی منزل قمی به او فحش دهد و مردم که این فحشها را شنیدند از قمی خواستند به آنها اجازه دهد تا حسن اردکانی را تکهتکه نمایند، ولی قمی گفت انشاءالله او هم به راه راست هدایت خواهد شد. در همین گیرودار دو نفر از بازاریها بسته بزرگ
تهیه کردند و آن را در مخمل سبز و حریر پوشاندند و به در منزل حسن اردکانی برده و گفتند این هدیه را شاه برای اینکه تو به قمی فحش دادهای فرستاده. حسن اردکانی هم تمام دوستان خود را جمع نمود و در حضور آنها بسته مزبور را باز کرد، در داخل بسته یک کیسه پلاستیک پر از نجاست بود و هنوز هم حسن اردکانی از مردم شرم دارد.» مجدداً تقیزاده اضافه کرد «در روز 15 خرداد مردم بود که با رگبار مسلسل درو میشد و حسین کاشفی و رجب ابراهیمان که دوست وی میباشند، در آن روز از زیر رگبار گلوله از داخل مسجد فیل فرار کردند.» سپس تقیزاده عنوان نمود «موقعی که خمینی را به ترکیه تبعید کردند اول بنا بود که هواپیما به آنکارا برود ولی مردم آنقدر پرچم زده و اجتماع کرده بودند که به هواپیما دستور داده شد یکراست به استانبول برود و در آنجا هم مردم استقبال بسیار شایانی از خمینی نمودند. خمینی شش ماه در ترکیه بود و بعد به نجف رفت.» تقیزاده درمورد خمینی اضافه نمود که «آدم عجیبی است. صبح به صبح ورزش میکند و کسی نمیتواند بیش از دو دقیقه به چشم خمینی نگاه کند.» تقیزاده درمورد اطلاع بیشتر درباره این جریانات توصیه کرد که کتاب نهضت دوماهه روحانیون2 را که کتابخانه آستان قدس رضوی دارد اخذ و در این کتاب تمام تلگرافات و نامههای روحانیون به شاه و شاه به روحانیون نوشته شده، ضمناً در روزنامههای همان تاریخ هم درج میباشد و این روزنامهها را نیز میتوان از کتابخانه آستان قدس رضوی اخذ کرد. تقیزاده درباره اخذ روزنامهها از کتابخانه آستان قدس رضوی اضافه کرد «چنانچه قصد خواندن این روزنامهها را داشته باشی وی میتواند اخذ کند وگرنه تو را میگیرند و سؤال میکنند که روزنامهها را میخواهی چکار کنی.»
رضا تقیزاده سالاری برادر حسین تقیزاده اظهار کرد «روز 15 خرداد که قمی میخواست به حرم برود در داخل بازار یک ماشین سواری که استاندار و رئیس سازمان امنیت و رئیس شهربانی در آن نشسته بودند، ماشین جلوی پای قمی ایستاد و استاندار به قمی گفت که سوار شود، ولی قمی گفت تف بر شماها.» رضا تقیزاده اضافه نمود «حسن البکر پیش خمینی میآید و به او میگوید پشت رادیو از ایران بد بگوید. ولی خمینی اظهار میدارد بروید، شماها هم عامل استعمار هستید.»
نظریه رهبر عملیات: اظهارات حسین و رضا تقیزاده سالاری قابل تعمق و بررسی است. حسین تقیزاده با توجه به اینکه دانشجوی ناراحتی است، ولی تابهحال به این شدت و حدت مطالبی را عنوان و تجزیهو تحلیل نمینموده است. به منبع آموزش لازم داده شده که مراقب اعمال و رفتار وی بوده و دوستان نامبرده را که توافق فکری با تقیزاده دارند شناسایی و آنان را نیز تحت نظر قرار دهد.
نظریه امنیت داخلی: اقدامات و فعالیتهای تقیزاده سالاری در جلسات هفتگی مذهبی دانشجویان انستیتو و جلسات انجمن دانشجویان تکنولوژی کاملاً مشکوک است و به نظر میرسد که در این دو پوشش موفق شده است بهتدریج با پیش کشیدن مطالبی دانشجویانی را که زمینه مساعدی برای پذیرش تبلیغ دارند، بشناسد و دور خود جمع کند و حتی عباس فرحبخش و علی ورزنده دانشآموزان دبیرستان بامداد را که دارای افکار ناراحتی هستند به جمع دانشجویان بکشاند (گزارش 6246 /9ﻫ ـ 1 /2 /49 و 8980 /9ﻫ ـ 9 /11 /48) و بعضاً مسائل حادی را موردبحث قرار دهد (9344 /9ﻫ ـ 23 /11 /48) و دانشجویان را تشویق به اعتصاب نماید (8980 /9ﻫ و 8757 /9ﻫ ـ 2 /11 /48 و 7813 /9ﻫ ـ 21 /8 /48 و 8423 /9ﻫ ـ 11 /10 /48) و حتی به عنوان انجمن، مبلغ قابل ملاحظهای هم از بین اعضا جمعآوری نماید که فقط با امضای مشارالیه و اقطاعی قابل پرداخت میباشد و بهاینترتیب در موقع لزوم ازنظر مادی هم در مضیقه نخواهند بود. بعضی از استادان ازجمله مهندس تبریزی، مهندس محمودیان و حتی مهندس ترکیان اقدامات او را تأیید کردهاند (7813 /9ﻫ ـ 21 /8 /48 و 7481 /9ﻫ ـ 2 /9 /48). گزارش فوق نیز مزید بر علت است و علناً از قمی و خمینی تجلیل کرده و آنها را مردانی مبارز معرفی کرده و اطلاعات او در این زمینه از حد معمول خارج است و حتی افراد را برای مطالعه کتب مستند به کتابخانه آستان قدس راهنمایی کرده و گفته است در آنجا دوستی دارد که این کتابها و روزنامهها را در اختیار خواهد گذارد. به منابع آموزش گردید ضمن همفکری با وی سعی کند دوستان و معاشرین او را در داخل و خارج دانشگاه شناسایی و اگر امکان داشت ترتیب ضبط صدای او داده خواهد شد. هرگونه فعالیت دانشجویی تحت هر پوششی مراقبت دقیق خواهد شد.
نظریه رئیس ساواک استان: نباید به اینگونه عناصر بیش از این میدان تبلیغ برعلیه کشور داد که بتوانند روزبهروز به تعداد اطرافیان خود بیفزایند و در آینده گرفتاری پیش آورند. این شخص باید احضار و به وی تذکر داده شود چنانچه از عمل خود دست نکشید، به اتهام اقدام علیه مصالح کشور تحت تعقیب قرار داد.
آقای مخبری! سابقه این شخص بررسی و ارائه شود ـ 20 /2 /49
161126 ارائه شود ـ 20 /2 از طریق بخش 322 اقدام شده، بایگانی شود ـ 26 /2 /49
توضیحات سند:
1. قیام 15 خرداد 1342: بـهار 1342 ایران و به ویژه شهر قم پرتلاطم و جنب و جوش بود و کـانون ایـن خـروش منزل حضرت امام(ره) در قم بود. محرم ۱۳۸۳ ق مصادف با خرداد 1342ش بود. در ایام عزاداری سرور شهیدان نام حضرت امام(ره) و نظرات ایشان ورد زبان محافل و هیئتهای مـذهبی بـود. حکومت پهلوی که میدانست روحانیون مخالف در این ایام به خوبی از فرصت استفاده میکنند وحشتزده در صدد جـلوگیری از تبلیغات ضدرژیم برآمد و به وعاظ دستور داد که در ایـام عزاداری از طرح مـباحث سیاسی به ویژه مسائل روز خودداری ورزند. اما حضرت امام(ره) با علمای قم مذاکره کرد و از آنان خـواست تـا هرچه بیشتر عاشورا را بـه نقطه اوج نهضت رسانند و پیشنهاد کرد روحانیون روز عاشورا به مدرسه فـیضیه بـروند و برای مردم سخنرانی کنند. رژیم که از شور و هیجان و ازدحام مردم در مدرسه فـیضیه وحشت داشت سعی کرد تا با شایعهپراکنی مردم را بترساند و در صبح روز عاشورا یکی از مقامهای ساواک از طرف شاه، حضرت امام را تـهدید کرد کـه اگـر بـخواهـد در مدرسه فیضیه سخنرانی کند کماندوها آنجا را به آتش و خون میکشند. پاسخ امـام خمینی این بود که ما هم به کـماندوهای خـود دستور میدهیم که فرستادگان اعلیحضرت را تأدیب نمایند. به رغـم تـهدیدات شاه، عـصر روز عاشورا حضرت امـام(ره) از مـنزل خارج شدند و در میان ابراز احساسات انـبوه جـمعیت بیسابقه وارد مدرسه فیضیه شدند و نطق تاریخی و سرنوشتساز خـویش را ایراد کردند. امام در سخنانشان به صراحت و به شدت به شاه و سیاستهای حکـومت او اعتراض کردند و او را مجری برنامهها و مقاصد آمریکا و اسرائیل مـعرفی کردند و نتیجه سـیاستهای رژیـم را نابودی اسلام و بدبختی ملت دانستند. در پی این سخنان، مأموران رژیـم در شب۱۲ محرم مـطابق ۱۵ خـرداد 1342 به منزل حضرت امام هجوم بردند و حدود ۳ بعد از نیمه شب ایشان را دستگیر و شبانه به تهران منتقل و در زندان قصر زندانی کردند و این اقدام رژیم عامل بروز قیام ۱۵ خرداد 1342 شـد. خبر دستگیری رهبر انقلاب با سرعت در سراسـر ایـران انتشار یافت. مردم قم قبل از دیگر شـهرها قبل از طـلوع آفتاب ۱۵ خـرداد در جـوار منزل حضرت امـام(ره) اجتماع کردند و به اتفاق آیتالله سیدمصطفی به سـوی حرم حضرت معصومه(س) رفتند علماء و روحانیون هم که در منزل آیتالله گلپایگانی جمع شده بودند بـعد از صـدور بیانیهای به مردم پیوستند و فریاد یا مرگ یا خمینی در آسمان قـم طـنین افکـند. جـمعیت انبوه سـپس بـه راهپیمایی پرداختند امـا هنوز از حرم چندان فـاصله نگرفته بودند که بـا رگـبار مسلسل نیروهای رژیم مواجه شدند و درگیری آغاز شدکه تا ساعت ۵ بعدازظهر ادامه داشت و سپس شهر قم در خاموشی فرورفت. طـی این درگیری تعداد زیادی از مردم بیدفاع شـهید و مـجروح شـدند. در تـهران تظاهرات مردم خشمگین از بازار بارفروشان در مرکز شهر شروع شد. کشـاورزان ورامین، کن، جماران و دیگر روستاهای اطراف به سمت تهران سرازیر شدند. جمعیت انبوه با شعار مرگ بر شاه در خیابانهای اطـراف بازار تهران به حرکت درآمد. نـام شاه را از مـیدان و مسـجد برداشتند و جای آن را نـام حضرت امام(ره) قرار دادند. رژیم که از قیام عمومی مردم تهران به وحشت افتاده بود نیروهای ارتش و تانکها را به خبابانها گسیل داشت و تهران یکـی از خشونتآمیزترین و خونینترین روزهای تاریخ خود را پشت سر نهاد. رگبار مسـلسلها و گلولههای تانکها جوی خون در خیابانهای مرکز تهران به راه انداخت جمع کثیری از مردم که خواستههای مشروع و قـانونی داشـتند شهید و مـجروح گردیدند. همزمان با تـهران و قـم در شهرهای دیگر هم مردم قیام کردند در شـیراز و خـمین زادگاه حضرت امام(ره) مردم پرتحرکتر بودند (روحانی، بررسی و تحلیل از نـهضت امام خمینی، ص 448 ـ 476؛. دوانی، نهضت روحانیون ایـران، ج 4، ص 43ـ57؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۲، ص 42 ـ 45)
2. کتاب نهضت دو ماهه روحانیون ایران: با آغاز غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی (مهر ماه سال 1341ش) در دولت اسدالله علم، حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی که خود از فضلای دستاندرکار آن واقعه بود. همه گفت و گوها، اعلامیهها و سخنرانیهای مراجع عظام قم و دیگر شهرهای ایران و عراق را در اعتراض و انتقاد نسبت به آن لایحه خطاب به شاه و دولت و پاسخهای آنها را همراه با مشاهدات و مسموعات خویش، با مقدمهای مبسوط از تاریخچه جنبشهای سیاسی در ایران به رهبری علمای شیعه از زمان خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم هجری تا شروع آن غائله را به صورت کتابی در حدود 200 صفحه و در کمتر از یک ماه پس از پایان پیروزمندانه مبارزه مراجع و علما در دی ماه 1341 منتشر کرد.
به نوشته مؤلف، «این اولین کتاب درباره نهضتهای اسلامی و بیشتر یکصد ساله اخیر به صورت اجمال، و به تفصیل مربوط به قیام علمای دینی ایران و مخصوصاً آقایان مراجع قم به پیشگامی امام خمینی رضوانالله علیه بود، بلکه سرآغاز مقالهنویسی و تألیف کتاب راجع به نهضتهای اسلامی تاریخ معاصر ایران به شمار میرفت.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 287


