صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

آقای اللهیار صالح به دوستان خود اظهار داشته پس از سقوط نوری السعید1 در عراق، به احتمال قوی در ایران نیز تحولاتی روی خواهد داد

تاریخ سند: 5 تیر 1336


آقای اللهیار صالح به دوستان خود اظهار داشته پس از سقوط نوری السعید1 در عراق، به احتمال قوی در ایران نیز تحولاتی روی خواهد داد


متن سند:

شماره: 1228/الف تاریخ: 5 تیرماه 1336
گزارش
13360405
آقای اللهیار صالح به دوستان خود اظهار داشته پس از سقوط نوری السعید1 در عراق، به احتمال قوی در ایران نیز تحولاتی روی خواهد داد و دعوت اعلیحضرت همایون شاهنشاه به شرکت در مانور ناوگان ششم دریایی دولت آمریکا و احتراماتی که از طرف آن دولت نسبت به مقام شامخ سلطنت به عمل آمده، برای جلب نظر و موافقت شاهنشاه با این تحولات و نقل و انتقالات در آینده می‌باشد.2
صالح اضافه نموده که به طور حتم پس از مراجعت شاهنشاه، ابتهاج3 مدیرعامل سازمان برنامه، تعویض و در این مورد با آقای دکتر امینی4 هم مذاکراتی به عمل آمده و تغییر رئیس شهربانی هم حتمی خواهد بود و به روی سرلشکر عزیزی5 که مورد نظر و اطمینان شاهنشاه می‌باشد، توافق حاصل شده است.
منبع . کاملاً موثق
ارزش خبر . تائید شده
دایره 3

توضیحات سند:

1. نوری السعید در سال 1888م /1267ﻫ در بغداد متولد شد. وی از افسران برجسته عثمانی بود که مدارج نظامی را طی کرد. از عوامل و مهره‌هاى انگلیس در عراق بود که پس از جنگ جهانى اول و تحت قیمومت درآمدن عراق و شامات توسط انگلیس در عراق به عنوان نخست‌وزیر فیصل دوم گمارده شد. در جریان جنگ جهانى دوم، کودتاى نافرجامى توسط افسران جوان اصلاح‌طلب طرفدار هیتلر در عراق انجام شد و نورى سعید نخست‌وزیر را که از گروه افسران طرفدار انگلیس بود وادار به خروج از کشور کردند، اما انگلیسى‌ها مجددا وى را به قدرت بازگرداندند. در مرداد 1337 تعدادى از افسران جوان و آرمان‌گرا به سرپرستى ژنرال عبدالکریم‌ قاسم دست به کودتا زده و رژیم سلطنتى فیصل را در عراق سرنگون و خود به قدرت رسیدند. نورى السعید که نخست‌وزیر فیصل بود، پس از کودتا دستگیر و اعدام شد.
2. در روز اول تیرماه سال 1336ش، عملیات هواپیماهای وابسته به ناوگان ششم آمریکا و مانور واحدهای نیروی دریائی آن کشور در دریای مدیترانه برگزار شد که محمدرضا پهلوی نیز در این مراسم حضور داشت و پس از پایان مراسم، به ناپل رفت. روزشمار روابط ایران و امریکا . غلامرضا کرباسچی . ص 114
3. ابوالحسن ابتهاج، فرزند ابراهیم در سال 1278 ش در رشت متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در این شهر گذراند و براى ادامه تحصیل به پاریس و بیروت رفت و در سال 1295 به ایران بازگشت. او در مدرسه آمریکائى رشت به تحصیل پرداخت و براى مدتى مترجم انگلیسی‌ها در رشت شد. در هنگام قیام جنگل، به دست جنگلی‌ها دستگیر و سپس آزاد شد و با پیشروى روس ها، از رشت به تهران گریخت و به استخدام بانک شاهى درآمد و دو سال بعد به رشت انتقال یافت. وی در سال 1303 به تهران بازگشت و به عنوان مترجم کل، به معاونت بازرسى کل بانک شاهى منصوب گردید و مسئول امور حقوقى و قضائى بانک مزبور شد. در تابستان سال 1310 براى وصول مطالبات بانک شاهى به ترکیه رفت. در سال 1315 از بانک شاهى استعفا کرد و با سمت کمیسر مفتش دولت در بانک فلاحتى ایران، همراه با نظارت بر بیش از چهل شرکت دولتى به استخدام وزارت مالیه (دارائى) درآمد. سپس با ایجاد شوراى اقتصاد و موافقت رضاشاه، ابتهاج به ریاست دبیرخانه آن شورا برگزیده شد. در تیر سال 1315 به سمت بازرس دولت در بانک کشاورزى تعیین و در سال 1316 به معاونت بانک ملى ایران منصوب و در خردادماه 1319 ریاست هیئت مدیره بانک رهنى را به عهده گرفت. او در دى ماه 1321 به جاى حسین علاء به مدیریت بانک ملى ایران منصوب شد. در سال 1322 به نمایندگى امور مالى و اقتصادى ایران به قاهره سفرکرد.
در خرداد 1323 به عنوان رئیس هیئت نمایندگى ایران براى شرکت در کنفرانس برتون وودز «Bertton Wood» به آمریکا رفت. در جریان فرقه دموکرات آذربایجان، با تشکیل بانک آذربایجان توسط فرقه دموکرات مخالفت و شعبه بانک ملى در آذربایجان را تعطیل اعلام کرد. ابتهاج در همین سال‌ها دانشجویانى را براى تحصیل در رشته بانکدارى به انگلیس اعزام نمود. در 27 تیر 1329 با انجام مصاحبه‌اى با خبرگزارى آسوشیتدپرس، سهم بیشترى را براى ایران از منافع شرکت نفت ایران و انگلیس خواست و از گرفتن وام کمکى از آمریکا ابراز بى نیازى کرد. در همین روز از ریاست بانک ملى برکنار و در شهریور همان سال سفیر کبیر ایران در فرانسه شد. او نمایندگى ایران در اسپانیا و پرتغال را نیز داشت. ابتهاج در فروردین 1331 از آن سفارت عزل و پس از مدت کوتاهى ابتدا مشاور مدیر عامل صندوق بین‌المللى پول و سپس به عنوان رئیس اداره خاورمیانه آن صندوق مشغول به کار شد. در دوران نخست وزیرى مصدق با وى مخالفت داشت. در آن زمان او براى سازمان جاسوسى انگلستان فعالیت مى‌کرد و از کسانى بود که در کودتاى 28 مرداد 1332 دست داشت. پس از اتمام دوره قراردادش با صندوق بین‌المللى پول، در 1333 به ریاست سازمان برنامه گمارده شد. اما پس از مدتى به دنبال دخالت هاى محمدرضا شاه در برنامه‌هاى عمرانى، از ریاست سازمان برنامه استعفا کرد و با انتقال همه اختیارات مدیریت عامل سازمان مزبور به نخست وزیر، از مقام خود کناره گرفت. در دى ماه 1338 با مساعدت چند تن از دوستانش، بانک ایرانیان را تأسیس کرد. وى پس از مراجعت از کنفرانس بین‌المللى صنعتى سانفرانسیسکو، با دستور على امینى، نخست وزیر وقت به اتهام سوءاستفاده و عدم توجه به قانون، دستگیر شد. ابتهاج در سال 1341 پس از هشت ماه زندان آزاد شد و به دعوت دولت الجزایر براى راهنمایى و کمک به تهیه برنامه عمرانى به آن کشور رفت. در سال 1353 با مشارکت شرکت بیمه آمریکائى، شرکت بیمه بین‌المللى ایران و امریکا را در ایران پایه‌گذارى کرد و خود به عنوان رئیس هیئت مدیره آن تا سال 1357 مشغول کار شد. در سال 1356 سهام بانک ایرانیان را با بالاترین قیمت به هژبر یزدانى فروخت و در اردیبهشت سال 1357 براى معالجه چشم به فرانسه رفت. وى پس از مدتى فعالیت و نگارش خاطرات خود، در سال 1371 درگذشت.
4. دکتر على امینى مجدى فرزند محسن خان امین‌الملک در سال 1284 ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه رشدیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. در سال 1305 براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1310 ش از دانشگاه پاریس دکترای اقتصاد گرفت و پس از بازگشت به ایران، در دادگسترى مشغول کار شد. او یکی از سرشناس‌ترین چهره‌هاى تاریخ سلطنت پهلوى است که با سقوط دولت دیکتاتورى رضاخان، در سال 1321 به معاونت احمد قوام، نخست‌وزیر وقت شد. وى که مورد توجه خاص آمریکائی‌ها قرار داشت، پس از شهریور 1320ش، معاون وزارت دارائی و در مردادماه سال بعد، در کابینه احمد قوام، معاون سیاسی و پارلمانی نخست‌وزیر گردید و در بهمن ماه همان سال، رئیس هیئت اقتصادی ایران در آمریکا شد. در سال 1325ش، درحالی که از اعضای شورای عالی اقتصاد به ریاست قوام بود، ریاست بانک صنعتى را نیز در عهده ‌داشت و در بهمن ماه همین سال نیز به عنوان نماینده تهران، در مجلس پانزدهم انتخاب شد. در 1329 در کابینه رجبعلی منصور وزیر اقتصاد ملی گردید که این سمت را در کابینه‌ی اول دکتر محمد مصدق نیز دارا بود و جالب اینکه پس از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضل‌الله‌ زاهدى نیز در این سمت باقی ماند. در این سمت، وى وظیفه داشت اهداف اقتصادى کودتا را تحقق بخشد و منافع شرکت هاى بزرگ نفتى غرب را تأمین کند. در 29 شهریور 1333، قرارداد کنسرسیوم را در جو رعب‌آمیزى که فرماندار نظامى تهران، تیمور بختیار به وجود آورده بود، منعقد ساخت و باوجود مخالفت نیروهاى اصیل ضداستعمارى به رهبرى آیت‌الله‌ کاشانى(ره)، آن را در آبان همان سال، به تصویب مجلس رساند. امینى، در کابینه حسین علا نیز که پس از برکنارى فضل‌الله‌ زاهدى، قدرت را در فروردین 1334 به دست گرفت، سمت وزارت دارایى را حفظ کرد. وى در دى ماه همین سال به دلیل اعتمادى که آمریکا به او داشت، سفیر ایران در واشنگتن شد و تا پایان اسفند 1336، این سمت را عهده دار بود. در طول این مدت، شاه به او بدبین شده بود و وى را از سوى آمریکائی‌ها جانشین خود مى‌دانست. در سال 1337 به تهران احضار شد و در 17 اردیبهشت 1340 تحت فشار آمریکایی‌ها به نخست‌وزیرى رسید و مدت 14 ماه یعنى تا 27 تیر سال بعد در این سمت باقى ماند و سپس جاى خود را به اسدالله‌ علم داد. حوادث مهم دوران نخست‌وزیرى امینى عبارت بودند از وارد کردن چند شخصیت چپ و جنجالى در کابینه‌اش، بازداشت چند تن از سران رژیم سابق که به قساوت و بیرحمى مشهور بودند، نظیر علوى مقدم، کیا و ضرغام، اصلاحات ارضى که به توصیه جان اف کندى رئیس جمهورى دموکرات آمریکا انجام گرفت و برکنارى تیمور بختیار از ریاست ساواک و فرار او به اروپا. او از زمان کناره‌گیرى تا پایان حکومت جانسون دموکرات و به قدرت رسیدن نیکسون جمهوریخواه در آمریکا (1350)، که موجب بسط اقتدار شاه گردید، همواره تحت نظر ساواک بود. اما در 1355 با پیروزى دموکراتها وى مجدداً وارد تهران شد و به گفته حسین فردوست در ماه هاى اوج‌گیرى انقلاب اسلامى به مشاور دائمى محمدرضا بدل گردید و در سال 1357 با شکل‌گیرى انقلاب اسلامى، راهى فرانسه شد. بعد از ماجراى گروگانگیرى کارکنان سفارت آمریکا، او با آمریکائی‌ها تماس برقرار کرد و «جبهه نجات ایران» را با پشتیبانى آمریکا بنیان نهاد، ولى پس از مدتى این جبهه تعطیل شد. امینى که از اعضاى فعال فراماسونرى در ایران بود، در 21 آذر 1371، در سن 87 سالگى در پاریس درگذشت.
دکتر على امینى به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، 1379
5. سرلشگر سید صادق امیرعزیزى، فرزند عزیزالله در سال 1283 ش، در تهران متولد شد. پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه، دوره دانشکده افسرى و دانشگاه جنگ را نیز گذراند. وى در مهرماه 1302 وارد خدمت ارتش شد و در سال 1304ش با درجه ستوان دومی وارد قشون رضاشاه شد و اولین پست وی آجودانى هنگ مستقل گیلان بود. در سال 1319ش درجه سرهنگی گرفت و در حین اشتغال، در داشنگاه جنگ نیز ادامه تحصیل داد. بعد از شهریور 1320ش فرمانده تیپ زابل و سپس فرمانده لشکر کرمان گردید و دو سال بعد فرمانده لشکر رضائیه شد. در سال 1325ش معاون دانشکده افسری شد و در اول مهرماه 1326 در حالى که فرماندهى لشکر فارس را بر عهده داشت، به درجه سرلشگرى رسید.
سپهبد امیر عزیزى در اسفندماه 1339 در کابینه شریف امامى به سمت وزارت کشور منصوب شد و در سال 1340 تا 1341 نیز در کابینه على امینى در همین سمت مشغول کار بود. امینى با انتخاب افرادى چون عزیزى مى‌کوشید تا چهره‌اى آبرومند به ترکیب کابینه خود دهد. وى در کابینه اسدالله‌ علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به شاه معرفى شد، مجدداً عهده‌دار پست وزارت‌کشور شد و تا 18 اسفند 1342 در این سمت باقى ماند. سپهبد امیر عزیزى در 29 اردیبهشت 1342 به عنوان استاندار خراسان انتخاب شد و سپس نیابت تولیت آستان قدس رضوى را نیز عهده‌دار شد و تا مهرماه 1344 این سمت را برعهده داشت. در سوم تیرماه 1344 به ریاست کمیته همکارى بین‌المللى در استان خراسان انتخاب شد که این جریان در راستاى اصلاحات ارضى بود. وى در نیمه اول سال 1357 مجدداً استاندار خراسان شد.
امیر عزیزی در 14 دى ماه استعفا داد و به تهران آمد و در دولت ازهارى به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و در سال 1371 در پاریس درگذشت.

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 83

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.