تاریخ سند: 13 خرداد 1357
شب مورخه 13/3/37 تعدادی اعلامیه مضره به مضمون (1. متن مصاحبه خمینی با خبرنگار روزنامه لوموند
متن سند:
از: خراسان تاریخ: 13 /3 /2537[1357]
به: 312 شماره: 6049 /9 ﻫ 1
تلفنگرام
شب مورخه 13 /3 /37 تعدادی اعلامیه مضره به مضمون (1. متن مصاحبه خمینی با خبرنگار روزنامه لوموند در 8 صفحه1 2. تعطیل سراسری کشور در روز 15 خرداد در یک صفحه تکثیر از دانشجویان مسلمان 3. سالروز شهادت دکتر شریعتی تکثیر از ناحیه دانشجویان و دانشآموزان مبارز)2 و یک عدد نوار، در بعضی از نقاط شهر مشهد پخش که نسبت به جمعآوری آن اقدام و تحقیقات پیرامون شناسائی عاملین ادامه دارد و مراتب به شهربانی خراسان اعلام گردیده است.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . شیخان
گوینده . مقدم
گیرنده . مجتبوی ساعت. 1100
محترماً به استحضار میرساند. 13 /3 /37 آقای مجتبوی . عاملین شناسائی شوند. 13 /3
توضیحات سند:
1. اعلامیه صفحهای مورد اشاره، مصاحبه امام خمینی (ره) با روزنامه لوموند است که در بخشی از آن آمده است: « ... هموطنان عزیر، فرستاده مخصوص لوموند، با قائد بزرگ حضرت آیتالله خمینی مصاحبهای به عمل آورده که در لوموند مورخ 6 مه 1978 برابر 16 اردیبهشت 1357 در صفحه 4 به چاپ رسیده است...» این مصاحبه، با آقای لوسین ژرژ و در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه سال 1357ش صورت گرفته که 12 روز بعد در نشریه لوموند منتشر گردیده است.
وی در مقدمهی این مصاحبه، شرایط ایران و مبارزات مردم مسلمان و همچنین محل سکونت و حالات امام خمینی(ره) را به شرح زیر توصیف نموده است:
«از آغاز سال جارى مسیحى، قیام هاى بزرگى مرتباً در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهاى متعددى را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضى مخالفان چپ و چپ افراطى، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه است، شرکت دارند؛ ولى به نظر مىرسد که الهامدهندگان عمده و اصلى این جنبشها، رهبران مذهبىاند. به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبى شیعیان جهان یعنى آیتالله خمینى را تکرار مىکنند. آیتالله خمینى از سال 1963 به حال تبعید در عراق به سر مىبرد. در روز 29 اکتبر 1977 مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقاله توهینآمیزى علیه آیت الله خمینى در روزنامههاى دولتى، منشأ عصیان و طغیانى گردید که پس از آن تاریخ، نیروهاى مذهبى را علیه شاه به طور جدیترى به حرکت درآورد. هر چند آیتالله خمینى که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهى است، مرتباً بیانیهها و اعلامیههایى خطاب به مردم صادر مىکنند و آنها را به قیام و عصیان فرا مىخوانند، ولى هیچگاه تا کنون با مطبوعات خارجى مصاحبهاى به عمل نیاوردهاند. ایشان در تبعیدگاه خود- نجف (عراق)- فرستاده مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت. آیتالله خمینى با چهرهاى لاغر، که محاسنى سفید آن را کشیده تر مىکرد، با بیانى متهورانه و لحنى آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتى وقتى به این مطلب و تکرار آن مىپرداخت که ایران باید خود را از شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامى که به مرگ پسرش اشاره مىکرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده مىشد و نه در خطوط چهرهاش حرکتى ملاحظه مىگردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیتالله به جاى آنکه با فشار بر روى کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین مىکرد، نگاهى که همواره نافذ بود؛ اما هنگامى که مطلب به جاى حساس و عمدهاى مىرسید، تیز و غیرقابل تحمل مىشد. آیتالله، عزمى راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحهاى نیست. مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود. در حال حاضر در ایران و به نام همین پارساى زاهدِ 76 ساله است که قیامهاى متعدد به وقوع مىپیوندد. این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبى دارند خیلى بیشتر از آنچه جبهه مخالف چپ، رژیم شاه را به خطر بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدى به خطر انداخته است.
اکنون ما در حضور آیت الله در اتاقى دو در سه متر و در خانهاى هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهرى که از لحاظ وضع جغرافیایى یکى از بدترین مناطق کویرى عراق است. در راه نجف و بغداد بادى سخت برخاست و شنهایى را به حرکت درآورد. شدت باد بهاندازهاى بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهى جابهجا مىکرد و بالاخره آن را در یک توده شن بىحرکت ساخت. راننده ما این را خشم و غضب خداوندى مىدانست و به تلاوت آیاتى از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعى است، همه جا خداوند عادل و عدالتخواه و عدالتگستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد على[علیهالسلام] نخستین امام و داماد پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین[علیه السلام] سومین امام و نواده پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در زیر گنبدى قرار دارد که از خارج طلاکارى است و تلألو و لمعان آن بىنهایت است، و از داخل نیز با هزاران آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین[ع] تا امام یازدهم، همگى توسط غاصبان اموى و عباسى به قتل رسیدهاند، مع ذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بىنهایتِ محیط تعجبآور نیست. در واقع، این امر خود بیانى است از حالت انتقام مردمان شیعىاندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعى، که پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل مىدهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامى که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روى زمین عدالت را مستقر خواهد ساخت. گرچه اماکن مقدس شیعیان در مملکت عراق واقع است که نصف جمعیت آن شیعه هستند ولى شیعیان خصوصاً در ایران ساکنند. در حقیقت از 33 میلیون ایرانى 93 درصد شیعه هستند و آیا کسى که این توده شیعه را که هنوز ایمانى شدید و سوزان به حرکتشان در مىآورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر ایران فرمانروایى مىکند، همین پارساى کهنسال یعنى آیتالله خمینى است که داراى چنین قدرتى است؟
شاه وى را در 1963 از ایران تبعید کرد، و از (1965) و پس از طى یک دوران تبعیدى در ترکیه، در نجف به سر مىبرد و مرگ پسرش دلیلى براى قیامهاى متوالى شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه در مىآورد. در پیچ یکى از کوچههاى تنگ نجف که خانههایش براى آنکه سپرى در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیتالله خمینى قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حداکثر دوازده تن از نزدیکان وى حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت رؤساى شورش و یا رؤساى جبهه مخالف که در تبعید به سر مىبرند، هیچ نشان و علامتى دیده نمىشود و اگر آیتالله خمینى قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلماً ناشى از تسلط و اقتدار وى بر افکار مردم ایران است؛ اقتدارى که پس از تبعید وى از ایران به جاى آنکه کم شود، ده برابر شده است. آیتالله که مردى متین و کمسخن است تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بینالمللى مطلبى بیان نکرده است و بنا بر این، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است... » بخش ضمائم
2. در این اعلامیه دو برگی که دارای عنوان «سالروز مهاجرت شادروان دکتر علی شریعتی» و امضای «تکثیر از دانشجویان و دانشآموزان مبارز» و تاریخ «25 /2 /1357» میباشد، آمده است: «بیست و ششم اردیبهشت مصادف با سالروز هجرت برادر شهید ما دکتر علی شریعتی است ... برادر شهید ما دکتر شریعتی پس از تلاش مداوم و شبانهروزی سالهای قبل از هجرت و طی دوران فردسازی و اگاهی دادن به جامعه .... راه مهاجرت سپرد. شعور و آگاهی نسل جوان ما و احیاء و تبلور بینش اسلامی در این طبقه ... و ایجاد یک نظام فکری پا گرفته ضدطاغوتی در احساس و اندیشه و ایمان مردم همه از دستآوردهای پرارزش شادروان دکتر شریعتی است که به دنبال مصلحان و مجاهدان مکتب تشیع علوی رسالت خود را آغاز کرد و مهاجرت او سرآغاز دیگری بود برای شکوفایی بیشتر حرکت زندگیساز و انسان آفرینش و در پایان زندگی پربار و سرشارش در آخرین سخن نیز ادامه راه را به پدر بزرگوار و مجاهد پرور و فرزند برومندش احسان توصیه کرد و در بستر هجرت سپیدروی و سرخجامه به لقای حق پیوست.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 12 صفحه 314
